شنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۴ , 20 Sep 2025
تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۰۵
کد مطلب : 25439
توافقنامه واشگنتن؛ پرداخت بهای سنگین ارمنستان برای چشم‌اندازهای نامطمئن
به گزارش بنیاد مطالعات قفقاز، سرگئی ملکونیان، پژوهشگر ارشد موسسه تحقیقات سیاست کاربردی ارمنستان (APRI) در مصاحبه‌ای با وب‌سایت «ورلک» ارمنستان به بررسی سوالاتی چون «آیا باکو پس از امتیازات جدی از طرف ارمنی در واشنگتن، با امضاء پیمان صلح موافقت خواهد کرد یا پیش‌شرط‌های جدیدی وجود خواهد داشت؟ چگونه می‌توانیم واکنش روسیه و ایران به این توافقات را ارزیابی کنیم؟ آیا می‌توانیم بگوییم که توافقات واشنگتن و قانون آغاز روند پیوستن به اتحادیه اروپا، حلقه‌هایی از یک زنجیره مشترک چرخش ژئوپلیتیکی ارمنستان هستند؟ آیا روسیه در نتیجه روندهای جاری، منطقه قفقاز جنوبی را ترک خواهد کرد؟» پرداخته است. در ادامه می‌توانید این گفتگو را بخوانید.
 
نتایج دیدار رهبران ارمنستان، جمهوری آذربایجان و ایالات‌متحده در واشنگتن و توافقات حاصل شده در آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این دیدار چه دستاوردی برای ارمنستان داشت؟
من بارها در این مورد نوشته‌ام: ارمنستان چه چیزی به دست آورد؟ دستاورد اصلی ارمنستان، به تعویق انداختن تشدید احتمالی تنش توسط جمهوری آذربایجان و احتمالا چشم‌انداز باز شدن جزئی مرزها با ترکیه یا ارتباطات از طریق نخجوان است. این تمام چیزی است که ارمنستان به دست آورد. یعنی، ارمنستان چشم‌اندازهایی به دست آورد و بهای خاصی برای این چشم‌اندازها پرداخت. این دیدار دری را برای همکاری نزدیک جمهوری آذربایجان و آمریکا، از جمله در امور امنیتی، باز می‌کند. این سند در حقیقت مبنای لغو ماده ۹۰۷ است. این سند اساسا ارائه سند دیگری است که حق جمهوری آذربایجان برای دسترسی بدون مانع از طریق خاک ارمنستان را تثبیت می‌کند. از این نظر، جمهوری آذربایجان مزایای خاصی از جمله، به عنوان مثال، بیانیه مشترک دبیرکل سازمان امنیت و همکاری اروپا در مورد انحلال گروه مینسک را دریافت کرده است.
یعنی، ارمنستان بهای بسیار بالایی برای چشم‌اندازهای بالقوه پرداخته است و هیچ تضمینی وجود ندارد که این چشم‌اندازها موجه باشند. تشدید تنش بدیهی است که به تعویق خواهد افتاد، اما لغو نخواهد شد. این احتمالا مهمترین دستاورد است، زیرا جمهوری آذربایجان در مورد رفع کامل انسداد ارتباطات هیچ امتیازی به ارمنستان نخواهد داد، زیرا جمهوری آذربایجان از این موضوع فقط به اصطلاح «کریدور زنگزور» را درک می‌کند. خب، برای ارمنستان، همانطور که قبلا گفتم، فقط چشم‌اندازهای ممکن یا بهتر است بگویم بالقوه برای صلح در آینده وجود دارد.
آیا باکو پس از این امتیازات جدی از طرف ارمنی، موافقت خواهد کرد که پیمان صلح را امضاء کند؟ یا پیش‌شرط‌های جدیدی وجود خواهد داشت؟
نکته بسیار جالبی است. اولا، هیچ ارزش افزوده‌ای برای جمهوری آذربایجان در این معاهده صلح وجود ندارد. آیا این چیزی است که جمهوری آذربایجان از طریق امضاء پیمان صلح به دست خواهد آورد؟ قبل از امضاء معاهده صلح، جمهوری آذربایجان تقریبا هر آنچه را که می‌خواست دریافت کرده بود. بگذارید یادآوری کنم: این به رسمیت شناختن قره‌باغ به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان است، این به رسمیت شناختن حاکمیت جمهوری آذربایجان بر مناطق به اصطلاح محصور است، این رضایت ارمنستان برای ارائه دسترسی بدون مانع به نخجوان است، این تغییر در قانون اساسی است - حداقل، این موضوع در دستور کار ارمنستان، در دستور کار اجتماعی-سیاسی است - این تغییر رویکردها به دیاسپورا، کلیسا، تاریخ و غیره است. به این معنا، خود معاهده صلح برای جمهوری آذربایجان از قبل بی‌معنی است و علی‌یف آشکارا این را اعلام کرد که باکو می‌تواند بدون معاهده صلح در صلح زندگی کند. یعنی، کاملا همه چیز را بدون معاهده صلح امضاء شده به دست می‌آورد.
نکته دوم، نکته بسیار مهم: چگونه می‌توان معاهده صلح امضاء کرد اگر هر دو طرف قبلا اعلام کرده باشند که صلح برقرار شده است؟ یعنی، برای مخاطبان گسترده، برای جامعه جهانی، قبلا اعلام شده است که طرفین به صلح رسیده‌اند و در برخی از بیانیه‌های رسمی عبارت «امضاء پیمان صلح» و نه «تصویب» را می‌بینیم، که در واقع همان چیزی است که اتفاق افتاده است. این امضاء نیست و بیشتر جهان از قبل متقاعد شده‌اند که پیمان صلح امضاء شده است. شما نمی‌توانید یک پیمان صلح را چندین بار امضاء کنید. این دقیقا همان سناریوی اورولی است: وقتی که یک قرارداد صلح عملا امضاء نشده، اما اعلام می‌شود که همه چیز در گذشته به وقوع پیوسته است. این عمل، بازنویسی واقعیت در لحظه حال و تحریف ماهیت رویدادهاست تا با روایت مطلوب قدرت همخوانی داشته باشد. اگرچه چشم‌انداز آینده، همانطور که گفتم، لزوما صلح‌آمیز نیست.
آیا می‌توانیم بگوییم که توافقات واشنگتن و قانون آغاز روند پیوستن به اتحادیه اروپا، حلقه‌هایی از یک زنجیره مشترک برای چرخش ژئوپلیتیکی ارمنستان هستند؟
توافقات واشنگتن حداقل چهار بیانیه سه‌جانبه در بالاترین سطح را که با میانجیگری روسیه حاصل شده است، رد می‌کند. در واقع، توافق بر سر پروژه TRIPP جایگزین بند نهم بیانیه سه‌جانبه نوامبر ۲۰۲۰ می‌شود. اگر بگوییم این توافق‌نامه‌ها و پیش‌نویس قانون الحاق به اتحادیه اروپا حلقه‌هایی از یک زنجیره مشترک هستند، احتمالا بله. زیرا می‌بینیم که تغییرات اصلی در روند مذاکرات در سال‌های اخیر دقیقا در پلتفرم‌های اروپایی و آمریکایی رخ داده است. در پلتفرم اروپایی، یادآوری می‌کنم که در اکتبر ۲۰۲۲ در پراگ، ارمنستان قره‌باغ را به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان به رسمیت شناخت و در اوت ۲۰۲۵، در پلتفرم آمریکایی، ارمنستان و جمهوری آذربایجان توافق کردند که جاده‌ای را که جمهوری آذربایجان و نخجوان را به هم متصل می‌کند، افتتاح کنند و به آن ویژگی خاصی بدهند.
چرا تاکید بر این موضوع مهم است؟ زیرا ویژگی مشابهی در مورد جاده‌هایی که ارمنستان از آنها استفاده خواهد کرد، اعمال نخواهد شد. از این نظر، صحبت در مورد یک چرخش ژئوپلیتیکی خاص در حال حاضر دشوار است، زیرا اگر به غرب روی آوریم، اولین کشور در غرب ارمنستان، ترکیه است. از این نظر شاید، بله می‌توانیم در مورد یک چرخش صحبت کنیم. زیرا می‌بینیم که اولویت امروز ارمنستان دقیقا عادی‌سازی روابط با جمهوری آذربایجان به منظور باز کردن مرز با ترکیه است و این کار با قیمت بسیار بالایی انجام می‌شود.
چگونه می‌توانیم واکنش روسیه و ایران به این توافقات را ارزیابی کنیم؟ از این گذشته، به گفته تعدادی از کارشناسان، یکی از اهداف اصلی این توافقات، تضعیف مواضع مسکو و تهران در منطقه است.
در مورد واکنش روسیه و ایران، یک نکته بسیار جالب وجود دارد که می‌خواهم ابتدا به آن اشاره کنم. مواضع روسیه و ایران در مورد حضور خارجی در منطقه تغییر کرده است. به عنوان مثال، روسیه مرتبا از فعالیت‌ها و حضور هیئت نظارتی اتحادیه اروپا در مرز ارمنستان و جمهوری آذربایجان انتقاد کرده است، در حالی که ایران از هرگونه انتقادی در سطح رسمی خودداری کرده است. برعکس، اظهاراتی مبنی بر نگرانی تهران در مورد فعالیت‌هایشان به طور کلی وجود داشته است. در اینجا، در زمینه پروژه TRIPP، روسیه موضع نرم‌تری دارد؛ بیانیه وزارت امور خارجه روسیه را به یاد بیاوریم که از توافقات حاصل شده بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان و غیره استقبال می‌کند و می‌توانیم این را با لفاظی‌های تندی که از تهران شنیده شده است مقایسه کنیم.
در واقع، هنوز اجماع گسترده‌ای در مورد این موضوع در ایران وجود ندارد، اما می‌بینیم که حتی موضع رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه به تدریج شروع به تغییر کرده است: از موضعی که ارمنستان تمام نگرانی‌ها، تمام منافع ایران را در نظر گرفته است، یا بهتر بگوییم، این موضع به این واقعیت تغییر کرده است که ایران در مورد لزوم حل مسائل منطقه‌ای توسط کشورهای منطقه و عدم واگذاری مسائل منطقه‌ای به نیروهای خارجی صحبت می‌کند.
بدیهی است که این توافق (در واشنگتن) سطوح مختلفی دارد. سطح ملی: ارمنستان و جمهوری آذربایجان، یا بهتر بگوییم، رهبری هر یک از آنها، قادر خواهند بود توافقات را به روش خود ارائه دهند و از آنها برای اهداف خود استفاده کنند. در سطح منطقه‌ای، این یک تغییر بزرگتر در موازنه به نفع ترکیه است، زیرا این جاده نه تنها جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل می‌کند، بلکه جمهوری آذربایجان را به ترکیه نیز متصل می‌کند. زیرا ما باید همه چیز را با نام‌های مناسب خودشان بنامیم. و ترک‌ها دسترسی بدون مانعی به دریای خزر و آسیای مرکزی خواهند داشت. در سطح جهانی‌تر، بدیهی است که این یک دستاورد بزرگ برای غرب است، زیرا این تصمیم، در صورت اجرا، در واقع منجر به تضعیف مواضع روسیه و ایران در منطقه خواهد شد. یعنی مراکز قدرت جهانی به چنین فرآیندهایی از دریچه‌ای کمی متفاوت نگاه می‌کنند - نه از دیدگاه نیاز به توسعه ارتباطات درون کشوری، بلکه از دیدگاه نیاز به اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان. خیر، چنین پروژه‌هایی یک زمینه ژئوپلیتیک جهانی دارند و نه فقط یک زمینه منطقه‌ای محدود.
آیا سفرهای رئیس‌جمهور ایران و معاون نخست‌وزیر روسیه به ایروان به کاهش نگرانی‌های ابراز شده توسط تهران و مسکو کمک کرد؟
در مورد سفرهای رسمی، در مورد ایران، اشاره کردم که از عبارات استفاده شده توسط رئیس‌جمهور ایران، نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که تمام نگرانی‌های ایران از بین رفته و تمام منافع ایران در نظر گرفته شده است. برعکس، ما شاهد تغییر جزئی در لفاظی‌ها، حتی در بلوک سیاسی، هستیم. در اینجا شاهد تلاش ایران نه تنها برای ایفای نقش یک بازیگر منطقه‌ای که فرآیندهای خلاف منافع خود را مهار می‌کند، بلکه برای ارائه یک دستور کار سازنده هستیم. و این دستور کار سازنده، لزوم اجرای پروژه خلیج فارس-دریای سیاه است که به معنای افتتاح یک بخش راه آهن از طریق نخجوان است. و این در اظهارات رسمی رئیس‌جمهور ایران و نخست وزیر ارمنستان آمده است.
اما من در مورد این چشم‌انداز بسیار تردید دارم و احتمالا به این دلیل است که اگر این اتفاق بیفتد، چشم‌انداز بسیار بلندمدتی است، بنابراین ایران باید در این مورد اقداماتی انجام دهد و از ابزارهای دیگری استفاده کند.
در حال حاضر ایران به برقراری ارتباط در مسیر «شمال-جنوب» علاقه‌مند است. یک بخش جاده ای وجود دارد و دو شرکت ایرانی در حال حاضر در ساخت زیرساخت‌های مربوطه در جنوب ارمنستان مشارکت دارند. اما این کافی نیست. در این راستا، بخش راه‌آهن نقش کیفی جدیدی ایفا می‌کند و اگر این برنامه در کوتاه‌مدت و میان‌مدت به موفقیت نرسد، برای ایران یک مشکل بزرگ خواهد بود.
 
در مورد سفر اوورچوک معاون نخست‌وزیر، اگر پیشرفت مثبتی حاصل شده بود، احتمالا از آن مطلع می‌شدند. زیرا روسیه احتمالا باید نشان دهد که حتی اگر روسیه موقعیت انحصاری یا غالب در منطقه نداشته باشد، حداقل به نوعی منافع آن در نظر گرفته می‌شود. اما اگر چنین اظهارات و پیشینه مثبتی را پس از جلسات نبینیم، دلیلی برای بیان چنین بیانیه‌ای نداریم. این بدان معناست که دستور کار مشکل‌ساز نه تنها ادامه دارد، بلکه از نظر کمی و کیفی نیز تکمیل می‌شود.
آیا روسیه در نتیجه فرآیندهای جاری و رویدادهای اخیر منطقه را ترک خواهد کرد؟ آیا توسط ترکیه و غرب کنار گذاشته خواهد شد؟
خب، برای پاسخ به این سوال، باید تعریف کنیم که منظور همه ما از حضور روسیه در منطقه چیست. همانطور که گفتم، واضح است که روسیه دیگر موقعیت انحصاری ندارد. روسیه، با توجه به روندهای فعلی، حتی موقعیت غالب در منطقه را نیز ندارد. و ترک منطقه به چه معناست؟ به معنای از دست دادن برخی از موقعیت‌های موجود است. اگر در مورد ارمنستان صحبت کنیم، روسیه یک پایگاه نظامی، مرزبانان و حضور دیپلماتیک گسترده دارد. چرا؟ چون در گرجستان عملا چنین حضوری وجود ندارد، در جمهوری آذربایجان با تعطیلی خانه روسیه، این حضور در حال کاهش است. به نظر می‌رسد در ارمنستان، آنها توافق کرده‌اند که تعداد مراکز فرهنگی و دیپلماتیک را افزایش دهند و اگر مؤلفه قدرت حذف شود، که به تدریج در حال حذف شدن است، مؤلفه فرهنگی و دیپلماتیک باقی خواهد ماند. تاثیرگذاری بر فرآیندهای میدانی با کمک آن دشوار خواهد بود. اما دو عامل کلیدی، اقتصادی و انرژی همچنان حیاتی هستند. جمهوری آذربایجان در حال حاضر در قالب‌های سه‌جانبه مختلف با مشارکت روسیه و ایران در حوزه‌های انرژی و ارتباطات حضور دارد. برای برقراری ارتباط مستقیم بین روسیه و ایران، این اتصال از طریق جمهوری آذربایجان ضروری است. این مسیر نه تنها همکاری‌های انرژی را تسهیل می‌کند، بلکه نقش مهمی در ایجاد کریدورهای حمل‌ونقل بین‌المللی مانند مسیر شمال-جنوب ایفا می‌کند. بدون همکاری جمهوری آذربایجان، تحقق ارتباط مستقیم و کارآمد بین روسیه و ایران با چالش‌های جدی روبرو خواهد شد.
برای ارمنستان، مؤلفه اقتصادی اهمیت بیشتری دارد، زیرا بیش از 35 درصد از گردش مالی تجارت، به روسیه مربوط می‌شود و نقل و انتقالات و سایر شاخص‌های اقتصادی نیز ذکر نشده است. اما این یک مسئله بلندمدت است؛ در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، تصویر روز را به طرز چشمگیری تغییر دهید - وقتی روسیه دیگر شریک اقتصادی اصلی ارمنستان نباشد، نقش روسیه در مسائل انرژی برای ارمنستان کاهش یابد، عرضه کالاهایی که نقش مهمی در تامین امنیت غذایی ارمنستان دارند کاهش یابد - آنگاه می‌توانیم بگوییم که تعداد اهرم‌هایی که روسیه می‌تواند در منطقه استفاده کند، کاهش خواهد یافت. یعنی تقریبا به همان وضعیتی که اکنون در جمهوری آذربایجان وجود دارد، کاهش می‌یابد.
روند مذاکرات بین روسیه و ایالات‌متحده چگونه می‌تواند بر منطقه قفقاز جنوبی تاثیر بگذارد؟
من فکر نمی‌کنم که مسئله قفقاز جنوبی واقعا در دستور کار مذاکرات روسیه و آمریکا باشد. فکر نمی‌کنم مورد خاصی در دستور کار مذاکرات وجود داشته باشد. در اینجا، ممکن است بسیاری از موارد یا به تغییر دولت یا به وجود توافقات بین پوتین و ترامپ در مورد منطقه منافع روسیه در فضای پس از شوروی، لزوم در نظر گرفتن این منافع توسط ایالات متحده و غیره بستگی داشته باشد. اما اینها مسائلی هستند که ممکن است به عنوان بخشی از برخی تصمیمات بسته مطرح شوند، زیرا باید به نوعی با سایر مسائل مرتبط باشند. تاکنون، چنین چشم‌اندازی وجود ندارد. اما با توجه به اینکه برخی توافقات اولیه، گسترش دستور کارهای دیگر را منتفی نمی‌داند (توافق‌های اولیه در مورد اوکراین، گسترش دستور کار در مورد ثبات استراتژیک، مسائل خلع سلاح و غیره وجود دارد)، ممکن است چنین موضوعی نیز ناگهان در دستور کار ظاهر شود.
 
تهیه و تنظیم: مرتضی آلکامی
 
  https://ccsi.ir//vdcco0qi.2bqp18laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه