شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 27 Apr 2024
تاریخ انتشار :يکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۰۷
کد مطلب : 1269
انتخابات ریاست جمهوری روسیه و سناریوهای احتمالی؛ پوتین، مدودف یا …؟

هم ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه و هم دمیتری مدودف، رئیس جمهوری این کشور بارها به طور تلویحی اعلام کرده‌اند که ممکن است به عنوان یکی از کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ روسیه شرکت کنند.
اما هیچ یک از آنها در این خصوص رسما اظهار نظر نکرده و تمام تلاششان نیز بر این معطوف شده تا این مسئله همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده و گمانه‌زنی‌ها در این خصوص ادامه داشته باشد. زمانی که از آنها در مورد حضور یا عدم حضورشان در این انتخابات سوال می‌شود، هم مدودف و هم پوتین چنین پاسخ می‌دهند که فعلا در حال رایزنی با یکدیگر بوده و در نهایت تصمیم خواهند گرفت که بالاخره کدامیک برای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری روسیه اعلام حضور خواهد کرد. اما یک چیز مشخص است و آن هم این است که در این تصمیم‌گیری، حرف آخر را که چه کسی برای دوره شش ساله آتی رئیس جمهوری روسیه خواهد بود، قدرتمندترین فرد روسیه یعنی پوتین خواهد زد.

مسلما، زمانی که پوتین انتخاب خود را انجام دهد، نخبگان حاکم نیز از آن حمایت خواهند کرد. نتیجه این انتخاب غیررسمی، چارچوب‌های رسمی انتخابات مارس ۲۰۱۲ را تعیین کرده و در نهایت، به لطف محبوبیت پوتین و قدرت و امکانات عظیمی که نخبگان حاکم برای تحقق اهداف و خواسته‌های خود از آن برخوردارند، نتیجه مورد نظر به دست خواهد آمد.
مدودف با نظر و انتخاب پوتین، هر چه که باشد، موافقت خواهد کرد. حتی اگر این انتخاب به معنی بازگشت مجدد پوتین به کرملین و کناره‌گیری مدودف از ریاست‌جمهوری باشد.
اما اگر در مدت زمان باقی‌مانده از سال ۲۰۱۱ در روسیه بحران عمیقی رخ دهد که کنترل و حل و فصل آن برای جفت حاکم در روسیه به قیمت به خطر افتادن منافع فردی و سیاسی هر یک باشد، در آن صورت ممکن است این دو از کاندیداتوری فرد سومی حمایت نمایند. البته، اگر پوتین دیگر به مدودف اعتمادی نداشته باشد و همزمان، خود نیز بخواهد مثلا به دلیل خستگی از سیاست کناره‌گیری کند نیز حمایت از کاندیداتوری فرد ثالث محتمل خواهد بود.
این احتمال را نیز باید در نظر گرفت که اتفاقات و تحولاتی نظیر آنچه که در کشورهای عربی رخ داده، در روسیه نیز رخ دهد. در آن صورت، این مسئله به تغییر حکومت خواهد انجامید که نه پوتین از آن حمایت خواهد کرد و نه مدودف. البته در حال حاضر، احتمال وقوع چنین تحولاتی در روسیه بسیار پایین است.
با عنایت به آنچه گفته شد، می‌توان سه سناریوی احتمالی را در نظر گرفت:
۱- مدودف در قدرت باقی خواهد ماند
۲- پوتین به عنوان رئیس‌جمهوری به کرملین باز خواهد گشت
۳- فردی که هنوز شناخته‌شده نیست، رئیس جمهوری روسیه خواهد شد
مسلما، هر کدام از این سناریوها پیامدهای متفاوتی برای سیاست داخلی روسیه خواهند داشت. اما برای سیاست خارجی این کشور، در صورت محقق شدن هر یک از این سناریوها، احتمالا استمرار مشخصی از سیاست کنونی را شاهد خواهیم بود.

عوامل کلیدی و تاثیرگذار در تصمیم‌گیری
تصمیم نهایی پوتین در این خصوص که چه کسی برای شش سال آینده رهبری کرملین را عهده‌دار خواهد شد، به عوامل کلیدی بستگی دارد که ممکن است در شش ماه باقی‌مانده تا انتخابات ۲۰۱۲ اتفاق افتد. برخی از این عوامل ممکن است موجب تغییرات عمده‌ای در روند توسعه روسیه گردد. این عوامل عبارتند از:
- به نظر پوتین، آیا مدودف می‌تواند از عهده امور بر آید و از منافع پوتین در شش سال آینده نیز دفاع کند یا خیر؟ پوتین می‌تواند تصمیم بگیرد که مدودف را بنا به چند دلیل از پست ریاست جمهوری کنار زند. مثلا، پوتین می‌تواند چنین برداشت کند که مدودف ممکن است در دور دوم ریاست جمهوری خود کنترل حکومت را بنا به دلایلی داخلی یا خارجی از دست بدهد.
- پوتین و عامل خستگی؛ در رسانه‌های جمعی و در تلگرام‌های دیپلماتیک آمریکا شواهدی موجود است دال بر اینکه رفته رفته تمایل پوتین برای کار کردن کمتر شده و او به شدت احساس خستگی می‌کند. اگر این مسئله صحت داشته باشد، پوتین به دنبال راهی است تا برای همیشه از قدرت کناره‌گیری کند. اما این کناره‌گیری بدین معنی خواهد بود که پوتین دیگر نمی‌تواند زمام امور را در دست گرفته و قدرت را از مدودف باز پس گیرد، اگر مدودف کنترل اوضاع را از دست بدهد یا اینکه نتواند در دور دوم ریاست‌جمهوری از منافع پوتین دفاع نماید. اگر پوتین خسته در مورد توانمندی مدودف برای حراست از منافع او تردید کند، در آن صورت ممکن است در انتخابات ۲۰۱۲ به دنبال گزینه‌ای باشد که نسبت به مدودف توانمندتر باشد و یا اینکه مدودف را در پست نخست وزیری قرار دهد.
- آیا مدودف احساس می‌کند که دیگر زمان آن رسیده که از زیر قیمومیت پوتین خارج شود یا نه؟ مدودف می‌تواند چنین تصمیم بگیرد که برنامه‌های بهتری برای آینده روسیه داشته و آنقدر قدرت دارد که دیگر به حمایت پوتین نیازی نداشته باشد. در این صورت، او می‌تواند با تغییرات کادری و بروکراتیک، دست به اقداماتی بزند که شانسش را برای پیروزی در انتخابات ۲۰۱۲ در برابر پوتین افزایش دهد. به عنوان مثال، مدودف می‌تواند از اختیارات قانونی خود استفاده کرده و مقامات عالی ‌رتبه یا دست‌نشانده‌های پوتین را برکنار کند و مهره‌های خود را منصوب نماید.
وقوع یک حادثه بزرگ تروریستی در قفقاز شمالی یا وخامت شدید اوضاع در این منطقه. ظاهرا از پس تروریسم در قفقاز شمالی می‌توان بر آمد. چرا که اسلامگرایان افراطی تنها می‌توانند ضربات ناچیزی به منطقه وارد کرده و سپس مخفی شوند. همچنین، می‌توانند گهگاه در مناطق دیگر روسیه نیز عملیات تروریستی انجام دهند. در عین حال، امکان دارد تروریست‌ها دست به اقداماتی بزنند تا شرایط را بسیار بغرنج نمایند. مبارزان و گروهک‌های تروریستی می‌توانند به سلاح‌های کشتار جمعی دست یافته و سپس، یا آن را در یکی از شهرهای بزرگ روسیه استفاده نمایند یا اینکه دست به یک سری از عملیات سازماندهی‌شده از قبیل گروگانگیری بزنند. این اقدامات پاسخی کوبنده از سوی حکومت می‌طلبد که خود موجب بی‌نظمی طولانی‌مدت در منطقه خواهد شد. در نقاط دور افتاده قفقاز شمالی مجددا پایگاه‌ها و مراکز مقاوت که توسط مبارزان کنترل می‌شود، شکل خواهد گرفت و در شهرها حملات علیه مراکز دولتی از سر گرفته می‌شود.
- بالاگرفتن مناقشات قومی. در شهرهای بزرگ همزمان ممکن است شورش‌هایی اتفاق افتد، نظیر آنچه که در دسامبر ۲۰۱۰ توسط ناسیونالیست‌های افراطی سازماندهی شده بود. اما این بار ممکن است قربانبان به مراتب بیشتر باشند و این مساله واکنش شدید اقوام ساکن قفقاز شمالی را بر خواهد انگیخت. در چنین شرایطی، حکومت برای سرکوب شورشیان به زور متوسل خواهد شد و عده بسیاری را دستگیر خواهد کرد و سیاست‌های سختگیرانه‌تری را اعمال خواهد نمود. شرایط منفی و بسیار نامطلوبی به وجود خواهد آمد و ناسیونالیست‌های افراطی در شهرهای بزرگ با مهاجران قفقاز شمالی وارد منازعه خواهند شد. در این شرایط، هر دو طرف در برابر اقدامات سرکوبگرانه حکومت مقاوت خواند کرد.
- بحران شدید و مستمر اقتصادی در نتیجه کاهش قیمت نفت. روسیه تا حدودی تحت تاثیر عوامل خارجی قرار دارد؛ عواملی که روسیه نمی‌تواند آنها را پیش‌بینی کرده یا کنترل نماید. منظور همان قیمت انرژی در بازارهای جهانی است که همیشه در حال نوسان است. قیمت نفت، عاملی است که قابل تعیین نبوده و حکومت نمی‌تواند کنترل چندانی روی آن داشته باشد. در حالی که بیشترین تاثیر را بر کشور خواهد داشت. اقتصاد روسیه همچنان به صادرات منابع و مواد خام شدیدا واسته است و دیگر حوزه‌ها از نظر تولید و تاثیرگذاری، از پیشروهای بازار جهانی عقب خواهد ماند.
بحران اقتصادی جدید می‌تواند ضربه شدیدی به روسیه وارد کرده و دولت را مجبور نماید تا از همه ذخایر خود استفاده کند. در اول ژانویه ۲۰۱۱، ذخیره ارزی روسیه حدود ۷۷۵/۲ میلیارد روبل (حدود ۲۵/۵ میلیارد دلار) بود که نسبت به سال قبل ۵۷/۶ درصد کاهش داشت. در اول ژانویه ۲۰۱۰، ذخیره ارزی روسیه معادل ۱/۸ تریلیون روبل (معادل ۵۹/۶ میلیارد دلار) بود. این کاهش به این خاطر بوده که دولت از صندوق ذخیره ارزی برای پوشش کسری بودجه برداشت کرده است. بودجه روسیه در سال ۲۰۱۱ بر اساس قیمت میانگین ۷۵ دلار برای هر بشکه نفت خام محاسبه شده است. بر اساس محاسبات، به ازای هر دلار افزایش قیمت نسبت به قیمت میانگین مذکور، دولت حدود ۲/۱۴ میلیارد دلار افزایش درآمد خواهد داشت و به ازای هر دلار کاهش، به همین میزان ضرر خواهد کرد. اما اگر قیمت نفت به نصف قیمت میانگین در نظرگرفته شده برسد و به خاطر شرایط جهانی در همان سطح بماند، دولت مجبور خواهد بود به سرعت از ذخایر ارزی برداشت کند و نخواهد توانست بدون افزایش مالیات وظایف خویش را در برابر شهروندان انجام دهد. در این صورت، افزایش مالیات نیز مطمئنا نارضایتی‌ها و اعتراضاتی را به دنبال خواهد داشت.
- بالاگرفتن مناقشاتی که مانند آتش زیر خاکستر در فضای پساشوروی باقی مانده است. این امر تاثیر شدیدی بر به اصطلاح خارج نزدیک روسیه خواهد گذاشت. از سرگیری منازعات نظامی با گرجستان به خاطر اوستیای جنوبی و آبخازیا موجب گسترش بی ثباتی در قفقاز شمالی خواهد شد. شکست دشمنان روسیه در این مناقشات می‌تواند ایجاد دولت‌های ضعیفی را در پی داشته باشد که ممکن است خود به پایگاهی برای سازماندهی تروریستها و مبارزان تبدیل شوند.
احیا و گسترش مناقشات در منطقه ناگورنو- قره باغ (قره باغ کوهستانی) دخالت روسیه را ناگزیر خواهد کرد، چرا که روسیه تعهداتی در قبال ارمنستان دارد و در صورت بروز مناقشه، روسیه باید از این کشور حمایت کند.
بنا بر این، با توجه به این که این عوامل بروز خواهند کرد یا نه، و اینکه وقوع آنها با عوامل دیگری نیز همراه خواهد بود یا نه، می‌توان سه سناریو را برای انتخابات ریاست جمهوری روسیه در مارس ۲۰۱۲ پیش‌بینی کرد:
سناریوی شماره ۱: مدودف در قدرت باقی خواهد ماند
مدودف ممکن است که برای دور دوم در حکومت باقی بماند و پوتین، یا مواضع خود را به عنوان بازیگر سایه حفظ خواهد کرد و یا ، چنانچه عوامل کلیدی نامشخصی که به آنها اشاره شد، در ۶ ماه پیش‌رو نتایج زیر را داشته باشند، او به تدریج از سیاست کنار خواهد رفت:
- پوتین احساس ‌می‌کند که مدودف با منافع او در سال‌های ۲۰۱۸-۲۰۱۲ کنار خواهد آمد و از آنها دفاع خواهد کرد.
- پوتین روز به روز بیشتر احساس خستگی کند.
- مدودف فکر نکند که زمان خارج شدن از زیر قیمومیت پوتین فرا رسیده است.
- و هیچ‌کدام از موارد زیر نیز رخ ندهد:
حمله تروریستی گسترده و یا تشدید اوضاع در قفقاز شمالی؛ برافروخته شدن نا‌آرامی‌های قومی؛ بحران عمیق اقتصادی؛ تشدید مناقشات به جا مانده به صورت آتش زیر خاکستر در فضای پساشوروی.
عدم برقراری ثبات در منطقه شمال آفریقا و ادامه تنش پیرامون برنامه اتمی ایران و همچنین، رشد مستمر اقتصاد جهانی، قیمت نفت را در ۶ ماه پیش‌رو حدود ۱۰۰ دلار برای هر بشکه ثابت نگه خواهد داشت. در نتیجه، تولید ناخالص ملی روسیه رشد خود را ادامه خواهد داد. پوتین که از اقدامات مدودف در زمان صلح رضایت دارد، موافقت می‌کند که مدودف در دور دوم ریاست‌جمهوری نیز حضور داشته باشد. در این صورت، مدودف در انتخابات مارس ۲۰۱۲ در همان دور اول پیروز قاطع این انتخابات خواهد شد.
پس از انتخابات نیز مدودف همان سیاست داخلی را که در دور اول داشت، اجرا می‌کند. اما در حوزه لیبرالیزه کردن اقتصاد مصمم‌تر عمل خواهد کرد و با فساد در روسیه به صورت جدی‌تری مبارزه خواهد داد. او محتاطانه و به تدریج در حوزه اصلاحات تاثیرگذار بر منافع نخبگان و تامین‌کنندگان لیبرالیزه‌سازی سیاست عمل خواهد کرد. هر گونه اصلاحات جدی در این حوزه با بحث‌های اجتماعی و کارشناسی همراه خواهد بود. آنچه مهم است این است که پوتین حداقل در سال اول دور دوم ریاست‌جمهوری مدودف، نظر نهایی را در خصوص هر یک از این اصلاحات خواهد گفت.
سازمان‌های دولتی به اجرای فرامین مدودف مبنی بر ایجاد اتحاد‌های مدرنیزاسیون با کشورهای غربی ادامه خواهند داد. روسیه وارد سازمان تجارت جهانی خواهد شد و کنگره آمریکا اصلاحیه جکسون- ونیک که از سال ۱۹۷۴ بر قانون تجارت آمریکا اعمال شده را لغو خواهد کرد. روسیه و آمریکا در خصوص سپر موشکی سازش خواهند کردند و نیز در زمینه‌هایی چون حفظ ثبات در افغانستان در زمان خروج نیروهای ناتو از این کشور، توافق خواهند کرد.
در اجلاس روسیه- اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲، بروکسل و مسکو در خصوص زمان برقراری رژیم بدون ویزا و نیز سرمایه‌گذاری‌های آتی کمپانی‌های اروپایی در حوزه انرژی روسیه و همچنین حوزه تکنولوژی‌های برتر به توافق خواهند رسید.
روسیه برنامه‌های خود را از طریق سازمان‌های همگرا‌کننده پساشوروی پیش خواهد برد و همزمان کنترل خود را بر بخش اعظم مسیرهای خطوط لوله حفظ خواهد کرد، اما به موفقیت‌های بزرگ دست نخواهد یافت.
رابطه با بلاروس همچنان دوگانه باقی خواهد ماند و هیچ دستاورد همگرایانه‌ای به دست نخواهد آمد، اما به صورت دوره‌ای، مناقشاتی در خصوص قیمت منابع انرژی روسیه و ترانزیت آن بروز خواهد کرد. آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره‌باغ کوهستانی استقلال خود را حفظ خواهند کرد و مناقشه مولداوی با منطقه پریدنسترویه در سال ۲۰۱۲ به لطف تلاش مشترک روسیه، اوکراین و اعضای بانفوذ اتحادیه اروپا، مانند آلمان، به سمت عادی‌سازی پیش خواهد رفت.
روسیه همانند سابق مخالف تحریمات فلج‌کننده علیه ایران خواهد بود، اما تهران را به همکاری با کارشناسان بین‌المللی و شفافیت در برنامه هسته‌ای خود دعوت خواهد کرد.
سناریوی شماره ۲: پوتین به کرملین باز خواهد گشت
حال، اگر تا پایان دور اول ریاست‌جمهوری مدودف یکی از اتفاقات کلیدی زیر رخ دهد، احتمال بازگشت پوتین به کرملین تا حد زیادی افزایش خواهد یافت:

- پوتین به این نتیجه برسد که مدودف نمی‌تواند با مشکلات کنار بیاید و از منافع او در سال‌های ۲۰۱۸-۲۰۱۲ دفاع کند.
- در قفقاز شمالی حادثه تروریستی شدیدی رخ دهد و یا وخامت اوضاع تشدید گردد.
- منازعات قومی رخ دهد.
- مناقشات متوقف شده در فضای پساشوروی بار دیگر فعال شوند.

اگر در سال جاری و در هفته‌های اول سال ۲۰۱۲، هر یک از این حوادث و یا ترکیبی از آنها رخ دهد، پوتین جای مدودف را در کرملین خواهد گرفت تا ثبات سیاسی را برقرار سازد و راهبرد خود را قدرتمندانه به اجرا در آورد.

راهبرد دموکراسی مستقل که در زمان مدودف تضعیف شده بود، به صحنه بازخواهد گشت و ایدئولوژی اصلی روسیه خواهد شد. برای سازمان‌های اپوزیسیون این امر به معنی بد‌تر شدن شرایط فعالیت آنها خواهد بود، چرا که دولت کنترل خود را بر سازمان‌های غیر دولتی به بهانه مبارزه با تروریسم و افراط‌‌ گرایی افزایش خواهد داد. دومای دولتی روسیه بسته قوانین جدیدی در خصوص اعمال محدودیت آزادی‌های افراد و رسانه‌های خبری تصویب خواهد کرد.

نفوذ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی افزایش خواهد یافت، اما پوتین به هیچ گروه و دسته‌ای اجازه اعمال قدرت بیش از حد را نخواهد داد.

پوتین که به خوبی بر اهمیت اصلاحات اقتصادی واقف است، در تلاش برای از بین بردن تاثیر منفی سیاست خارجی تهاجمی‌تر خود در قبال سرمایه‌گذاران خارجی، تصمیم می‌گیرد به کورپراسیون‌های خارجی اجازه ورود به بازار روسیه را صادر کند. کمپانی‌های روسی که در پی جذب پروژ‌ه‌های زیرساختی ترانزیتی برای منابع انرژی هستند، با مقاومت شدید اکثر کشورهای اروپایی روبرو خواهند شد.

شرایط بسیار مناسب دولت روسیه، بسیاری از کمپانی‌های بزرگ خارجی از غول‌های انرژی گرفته تا شرکت‌های عمده فروش را به روسیه جذب خواهد کرد. کمپانی‌های مطرح روسی مانند «گازپروم» و «روس‌نفت» در بخش انرژی، و کمپانی «تکنولوژی روسیه» در صنایع دفاعی همچنان حرف اول را در بخش‌های به اصطلاح استراتژیک خواهند زد و شرکت‌های خصوصی روسی و خارجی در زمینه عمده‌فروشی، ساخت و ساز، کشاورزی، تولید محصولات غذایی و در زمینه خودرو‌سازی و غیره، شکوفا خواهند شد.

بین مسکو از یک سو، و واشنگتن و بروکسل از سوی دیگر، جنگ لفظی جدیدی در خصوص استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا بروز پیدا خواهد کرد. اما راهبرد عملگرایانه از هر دو طرف کمک خواهد کرد تا تنش به تدریج تضعیف شود و مسکو و واشنگتن به این نتیجه خواهند رسید که آنها برای امنیت یکدیگر تهدید نیستند و این تهدید از طرف موج جدید اسلام‌گرایی است که قدرت افراط ‌گرایان در قفقاز شمالی را تشدید می‌کند و خطرات جدیدی برای نیروهای مسلح آمریکا و ناتو که در خارج هستند، ایجاد خواهد کرد.

روسیه نقش و فعالت خود را در بلاروس بیشتر خواهد کرد و به سمت اتحاد با این کشور به شرط افزایش کنترل روسیه بر اقتصاد کشور همسایه حرکت خواهد کرد. آلکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری بلاروس نیز انتخاب دیگری ندارد، چرا که انزوای بلاروس از غرب همچنان تشدید می‌شود.

همچنین، مسکو حضور خود را در آسیای مرکزی افزایش خواهد داد، چرا که به دلیل افزایش افراط‌ گرایی مذهبی در این منطقه، رهبران منطقه‌ای ناچار هستند به دنبال متحد قدرتمند در مبارزه با اسلام‌گرایان رادیکال باشند. نفوذ چین بر اقتصاد این کشورها افزایش می‌یابد، اما این روسیه است که همچنان جمهوری‌های آسیای مرکزی را به سمت خود می‌کشد. مدل سیاسی که پوتین آن را احیاء خواهد کرد، هر چه بیشتر رهبران آسیای مرکزی را به سمت مسکو جذب خواهد کرد. پوتین همچنین دیگر جمهوری‌های شوروی سابق را با اعمال سیاست همگرایی، در ساختارهایی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی، به سمت روسیه خواهد کشاند.

پوتین با کم کردن همکاری با غرب، شروع به نزدیکی به چین خواهد کرد و صادرات منابع انرژی به آن را افزایش خواهد داد. البته، پوتین در کل نسبت به رشد نفوذ چین هراس خواهد داشت.

همکاری با غرب در زمینه مهار برنامه‌های اتمی ایران با مشکل روبرو خواهد شد. چرا که مسکو قراردادهای چندمیلیاردی ساخت نیروگاه‌های اتمی و فروش تجهیزات به ایران را امضاء خواهد کرد.

روسیه وارد سازمان تجارت جهانی نخواهد شد و همچنان پشت درهای آن خواهد ماند. مسکو عضویت در گروه هشت کشور صنعتی (G۸) را حفظ خواهد کرد، اگر چه به آن اجازه گفتگو در خصوص برخی مسائل کلیدی که در باره آن تصمیم‌گیری می‌شود را نمی‌دهند. روسیه در این خصوص، سازمان‌های بین‌المللی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و آنها را متهم به تلاش برای نقض حاکمیت روسیه می‌کند.

سناریوی شماره ۳: فرد ثالثی رئیس جمهوری روسیه می‌شود

پوتین، اگر احساس کند که مدودف نمی‌خواهد یا نمی‌تواند از منافع او در سال‌های ۲۰۱۸-۲۰۱۲ دفاع کند، مثلا در صورت بروز یک بحران اقتصادی طولانی مدت یا درگیری‌های قومی- نژادی، ممکن است از کاندیدای سومی حمایت کند.

یک بحران اقتصادی طولانی که به واسطه دومینوی حوادث در جهان، منظور زلزله در ژاپن و کالیفرنیا و ورشکستگی تعدادی از سرمایه‌گذاران بین‌المللی است، ایجاد شده است. قیمت نفت تا زیر ۵۰ دلار برای هر بشکه کاهش می‌یابد و حداقل تا اوایل ۲۰۱۲ در همین سطح می‌ماند.

پاییز ۲۰۱۱ پوتین و مدوف به این نتیجه می رسند که با شرایط موجود، منابع مالی دولت در سال ۲۰۱۲ پایان می‌یابد؛ یعنی دولت دیگر قادر به انجام تعهداتش در قبال جامعه نیست. پوتین و مدودف می‌دانند که این امر به بروز اعتراضات مردمی منجر خواهد شد که ثبات سیاسی کشور را از بین برده و تاثیر منفی بر جایگاه تاندم حکومتی و متحدان آن خواهد گذاشت.

پوتین برای شرکت در انتخابات ۲۰۱۲ مشکل جدی ندارد. اما او مایل نیست تا مسئولیت مشکلات و بدبختی‌های رو به‌گسترش کشور بر دوش او بیفتد. چرا که این یعنی پایان ابهت رهبر ملی و در نتیجه، نابودی موقعیت و جایگاه او به عنوان رابط تاثیرگذار در روابط مراکز قدرت روسیه.

حملات تروریستی باندهایی از قففاز شمالی در مسکو و دیگر شهرهای بزرگ روسیه که به کشته‌شدن شهروندان بی‌گناه منجر می‌شود بر وخامت اوضاع می‌افزاید. گروهای ناسیونالیست روسیه از این حملات تروریستی استفاده کرده و اجتماعات بزرگی در ۴ نوامبر ۲۰۱۱، روز «ملت واحد» ترتیب می‌دهند. درگیری‌های نژادی نه تنها در مسکو، بلکه در سایر شهرهای روسه نیز روی می‌دهد. نازی‌ها به مهاجران رنگین پوست حمله می‌کنند.

در نتیجه، مدودف تحت فشار سنگین از طرف پوتین، اعلام می‌کند که قصد شرکت در انتخابات مارس را ندارد. در همین زمان، پوتین برای شرکت در انتخابات ممکن است مثلا یک سرهنگ ۴۰ ساله که دارای مدال قهرمان روسیه به دلیل رشادت در عملیات در قفقاز شمالی نیز است را انتخاب کند.

بلافاصله پس از پیروزی «روسیه واحد» در انتخابات دسامبر ۲۰۱۱، مدودف و پوتین خبر عدم شرکت و خود در انتخابات ریاست‌جمهوری مارس ۲۰۱۲ را اعلام کرده و از کاندیداتوری فرد ثالث یا همان به اصطلاح آقای «X» حمایت می‌کنند. کاندیدای «X» در دور اول انتخابات مارس پیروز می‌شود. مدودف از دنیای سیاست حذف و پوتین همچنان در پست نخست‌وزیر و به عنوان رهبر «روسیه واحد» باقی می‌ماند.

آقای «X» نیز مانند پوتین به یک حکومت مرکزی قدرتمند و اجرای دموکراسی هدایت شده توسط دولت اعتقاد دارد. او اقداماتی در جهت تقویت کنترل دولت فدرال بر جامعه، وسایل ارتباط جمعی و سایر مراکز غیر دولتی انجام می‌دهد. ناسیونالیسم با درون‌مایه پررنگ قوم‌گرایی با تکیه بر میهن‌پرستی نقش اصلی در ایدئولوژی دولت را تشکیل می‌دهد و برای کسب حمایت ناسیونالیست‌ها و تقویت وتحرک اجتماع مورد استفاده قرار می‌گیرید.

رئیس جمهوری جدید که در اواسط سال ۲۰۱۲ با کسری بودجه مواجه می‌شود، مالیات بر منقولات و درآمد را به شدت افزایش می دهد. او مخارج آموزشی را کاهش می‌دهد، اما مستمری بازنشستگان و سایر خدمات اجتماعی بدون تغییر باقی می‌ماند. پلیس هم با اجتماعات اعتراضی به شدت برخورد می‌کند. رئیس جمهور «X» اپوزیسیون را سرکوب و مراکز سیاسی مستقل را مرعوب خود می‌کند تا آنها اعتراضات اجتماعی را به جریانات اجتماعی تبدیل نکنند.

رئیس جمهور «X» اقداماتی را برای نزدیک کردن جمهوری‌های سابق شوروی به روسیه انجام می‌دهد. او به «خارج نزدیک» روسیه مانند عرصه‌ای برای بازی با غرب می‌نگرد که مسکو باید برای دفاع از منافع خود، از طریق ایجاد دولت‌های دوست در کشورهای هم‌مرز و کنترل بر مسیرهای صادرات این کشورها در آن پیروز باشد.

روسیه از استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی حمایت می‌کند، اما برای حل مساله مولداوی و منطقه پریدنسترویه با اتحادیه اروپا همکاری می‌کند.

رئیس جمهور «X» روابط را با کشورهایی که مخالف گسترش حضور غرب در کشورهای سابق شوروی هستند، نظیر ایران و چین، افزایش می‌دهد. او می کوشد تا مستقیما از چین سرمایه جذب کند و قراردادهای فروش سلاح به ایران و چین را منعقد سازد. در عین حال، مسکو محتاطانه با قدرتمند شدن چین برخورد می‌کند.

رئیس جمهور «X» همچنین واکنش‌های تندتری نسبت به اقدامات آمریکا و ناتو برای استقرار سپر دفاع موشکی در اروپا نشان می دهد و از انعقاد مجدد قرارداد سلاح‌های متعارف در اروپا امتناع می‌کند. وقتی که آمریکا و اروپا به ساخت سپر دفاع موشکی ادامه دادند، رئیس جمهور «X» دستور استقرا موشک‌های میان برد در استان کالنینگراد را صادر می کند. در بحث ارتباط با کشورهای اروپایی، رئیس جمهور «X» می‌کوشد تا روابط بهتری با کشورهای اتحادیه اروپا برقرا کند، اما به آمریکا و ناتو نزدیک نمی‌شود. روسیه، اتحادیه اروپا را بازیگر بهتری می‌داند. البته، می‌کوشد تا اعضای آن را مقابل هم قرار دهد. رئیس جمهور «X» که غرب را در افکار عمومی داخلی روسیه را کاملا تخریب می‌کند، اما از روبرویی مستقیم نیز گریزان است. او فردی عملگرا است. او می‌داند که منافع روسیه و قدرت‌های بزرگی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا در بسیاری از موارد مانند تروریسم و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی یکی است. او همچنین به خوبی درک می‌کند که روسیه نمی‌تواند اجازه بدهد تا یک جنگ سرد دیگر روی دهد.

مهمتر از این‌ها، رئیس جمهور «X» از بحران بودجه روسیه آگاه است. او می‌داند که به سرمایه‌ غربی‌ها و تکنولوژی‌های پیشرفته بیش از «سال‌های نفتی»، زمانی که قیمت بالای نفت، درآمد ثابت را تضمین می‌کرد، نیاز دارد.

آمادگی او برای همکاری با غرب با توجه به آهنگ خروج روسیه از بحران تنظیم خواهد شد. حوادث اخیر در کشورهای شمال آفریقا و قیام‌های مردمی در خاور نزدیک، سبب شد تا عده‌ای از امکان بروز همین فراین در روسیه و سرنگونی تاندم حکومتی خبر دهند.

روسیه هم مانند کشورهای شمال آفریقا، با مشکلات آزادی سیاسی روبرو است، فساد و نوسان قیمت‌ها هم از دیگر مشکلات روسیه است. البته، با این تفاوت که در روسیه دسترسی خوبی به اینترنت وجو دارد که راه را برای راه‌اندازی اعتراضات هموار می شازد.

البته، با این وجود سخت است که بروز انقلاب در روسیه را محتمل بدانیم. به عقیده بسیاری از کارشناسان، در کشورهای عربی، اسلام عامل اتحاد مردم بوده و هست. کلیسای ارتدوکس در روسیه مدت‌هاست که با دولت متحد شده و از هیچ جریان سیاسی حمایت نمی‌کند.
اعتراضات مردمی در روسیه تنها زمانی پا می‌گیرند که در مسکو آغاز شوند. اما مسکو بر خلاف قاهره یا تونس پر از موقعیت‌های اقتصادی است. سطح بیکاری در مسکو بسیار کمتر از سایر مناطق روسیه است. از طرفی در مسکو عوامل دیگر برای بروز اعتراض مانند فقر یا تعداد بالای جمعیت جوان نیز وجود ندارد. متوسط سنی ساکنین مسکو ۴۰ سال است که نسبت به دیگر مناطق روسیه بسیار بالاست. یک خانواده متوسط در مسکو، دارایی حدود صد هزار دلار دارد. مسکو همچنین یکی از بالاترین میزان نسبت درآمد به جمعیت در روسیه را داراست، یعنی چیزی حدود ۳۰۰۰۰ دلار. علاوه بر همه این‌ها، پلیس در مسکو از امکانات کافی برای مقابله با اعتراضات برخوردار است.

همچنین، سناریوی چهارمی نیز می‌توان در نظر گرفت که البته خیلی هم نمی‌تواند به واقعیت نزدیک باشد؛ این که پوتین و مدودف هر دو در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت کنند. باید در نظر داشت که پوتین در آوریل اعلام کرده بود که شاید در انتخابات شرکت کند. بیانیه‌های پوتین بیشتر به تلاشی برای حفظ این راز ‌که سرانجام چه کسی از تاندم در انتخابات شرکت خواهد کرد، شبیه است، نه اینکه در این بیانیه‌ها حقایق اعلام شوند.

مدودف در کنفرانس ماi می، امکان شرکت همزمان خودش و پوتین در انتخابات را رد کرد. مدودف می‌داند که به احتمال زیاد در انتخابات از پوتین شکست می‌خورد و خطر حذف او اگر به شکستش اعتراف نکند، وجود دارد.

چنین سناریویی برای وجهه هر دوی آن‌ها و در کل، برای کل سیستم سیاسی روسیه مضر است. وقوع چنین سناریویی به شکاف در نخبگان روسیه و تضعیف حکومت مرکزی منجر خواهد شد؛ چیزی که ۲۰ سال پیش به فروپاشی امپراتوری شوروی منجر شد.





* مقاله حاضر که به گمانه‌زنی در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری مارس ۲۰۱۲ روسیه و بررسی سناریوهای احتمالی آن می‌پردازد، برگرفته از گزارشی تحلیلی با عنوان «دوراهی ۲۰۱۲ برای ولادیمیر پوتین» است که به قلم سیمون ساراجیان، همکار علمی مرکز بلفر وابسته به دانشگاه هاروارد و معاون سابق سردبیر روزنامه «مسکو تایمز» و نبی عبدالله‌یف، معاون فعلی سردبیر نشریه مذکور نوشته شده است. این گزارش از سوی انستیتو مطالعات امنیتی اوراسیا منتشر و در مرکز روسیران به فارسی ترجمه شده است.

https://ccsi.ir//vdcj.mevfuqe8hsfzu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه