هرچند اسلام با جنبههاي مختلف زندگي و سياست در روسيه آميخته شده، اما تحولات سالهاي پساشوروي در اين كشور از جنگهاي چچن تا اقدامات خشونتبار و بمبگذاريها در شهرهاي اين كشور، اسباب آن شده كه تفكيك بين اسلام، خشونت و تروريسم براي شهروندان روس به امري مشكل تبديل شود. در اين ميان، تبلغات منفي برخي رسانهها و مليگرايان اين كشور نيز مزيدي بر علت شده و تعامل ميان مسلمان با مسيحيان را در روسيه با چالشهايي همراه كرده است. روزنامة «ایزوستیای نو» در همين راستا و بررسي دقيقتر ابعاد اين مسئله، گفتگويي را با شامیل علاءالدینوف، امام جماعت مسجد «یادبود» مسکو انجام داده كه مشروح آن در ادامه از نظر ميگذرد؛
آقاي علاءالدینوف، شما چندي پيش تأكيد كرديد كه مسلمانان مسکو به صد باب مسجد نیاز دارند. ديدگاه شما در خصوص اعتراضات غيرمسلمانان روسيه عليه ساخت مساجد جديد چيست؟
رسانههای گروهی در تحريك اين اعتراضات نقش داشتند، زیرا جامعه روسی در مجموع فعال نیست. در منطقه »تکستیلشیکی» واگذاري قطعه زمین برای ساخت مسجد شش سال پیش هماهنگ شده بود و طرح ساخت آن آماده بود. ولی يكي از کارمندان دولت این اطلاعات را عمداً علني ساخت و چند نفر ملیگرا به مردم تلقین نمودند که در این منطقه ترافیک سنگین میشود و اینکه (مسلمانان) زنان محلی را اذیت خواهند کرد. آنها وارد هر منزلی شده و این تصوير منفي را با آب و تاب ترسیم کردند. روزنامهنگارانی که طی ۱۵۴ سال اخیر درباره اسلام دیدگاه منفی گسترش میدادند، این ابتکار برخي مردم محلی را توسعه داده و به عنوان اعتراضات مردم مسکو معرفی نمودند.
یعنی اگر برخي فعالان ملیگرا و روزنامهنگاران نبودند، اعتراضات هم شروع نميشد؟
روزنامهنگاران زمینه را مهیا کردند. بايد توجه داشت كه ساختمان مسجد «یادبود» به مناسبت هشتصد و پنجاهمین سالگرد تأسيس مسکو احداث شد که کیفیت ساخت آن وحشتناک بود. مقامات رسمی به ما کمک نکردند و ما طی پنج سال این ساختمان را تعمیر کردیم كه چهره آن کاملاً عوض شد. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، آلپاتوف، رئیس حوزه غربی مسکو پیش ما آمد. او به خاطر انتخابات مجبور بود اين اقدام را انجام دهد. بعد از آنکه ما با هم گفتگو کردیم و او مسجد را از درون دید، اظهار تأسف کرد که طی سالهای زیادی از کنار مسجد رد شده، ولی وارد آن نميشد، زیرا رسانههای گروهی به همه تلقی کردهاند که مسجد با تروریسم ارتباط دارد. بسیاری از مسئولین این طور فکر میکنند.
آیا مسدود شدن راهها به خاطر تجمع نمازگذاران و ذبح گوسفندان هم جزو کلیشههای ذهنی است؟
در دوران شوروی هم انبوه مردم در ایام عید قربان و عید فطر به مسجد جامع میرفتند. در آن زمان هم راهها را مسدود کرده و براي آنها حصار موقت میکشیدند. ولی روزنامه نگاران شوروی آن مراسم را بازتاب نمیدادند، آن هم با لحن پر از تنفر که طی ۳-۲ سال اخیر اين روند به نحو گستردهاي مشاهده شده است. یک نفر در جایی گوسفندي ذبح کرده و حالا این گوسفند در همه رسانههای گروهی انعکاس منفي پیدا مي كند.
چرا شما این کلیشه ها را تکذیب نمیکنید؟
اتفاقاً تکذیب میکنیم. گروههای مردم را برای بازدید از مسجد میپذیریم که گاهی پنج گروه در روز میآیند. من در مصاحبههای زیادی شرکت میکنم. نمایندگان تلویزیون میگویند که باید ۳۰ ثانیه صحبت کنم و من قبول میكنم، ولی حرف مرا جسته گریخته پخش میکنند و نه به صورت کامل. من به ترجمه چند جلدی قرآن دست زدهام، زیرا اغلب جملاتی جدا از چارچوب متن قرآن بیرون کشیده شده و گفته میشود که قرآن دعوت به «قتل کفار» میکند.
آیا روزنامهنگاران مأموریت خاصي دارند که درباره اسلام بد بنویسند؟
این سفارش آمریکائیها است که البته به نفع روسیه نیست. بیش از ۳۰ قوم بومی روسیه پیرو اسلام هستند. آمریکاییها و انگلیسیها می خواستند قفقاز را از روسیه جدا کنند و به همین منظور ویروس اطلاعاتی پخش نمودند تا مردم محلی را علیه روسیه تحریک کنند. در اين ميان، چچنیها بیشتر از همه آسیب دیدند. وحشتناك بود كه صدها بار صحنهای را نشان دادند که طي آن عدهای با ندای «الله اکبر!» سر (اسرا) را میبريدند.
مگر این صحنه واقعیت نداشت؟
حتی اگر واقعاً رخ داده باشد، ضبط نشده و اینقدر وسیع پخش نمیشد. این بازی نیروهای وابسته به آمریکاست.
یعنی آمریکاییها سر بریدند؟
خیر، این کار شهروندان روسیه بود، نه چچنیها. به جای اهانت به یک قوم یا دین به خاطر اعمال جنایتکاران، باید با اصل مسأله مبارزه کرد. این مانند آن است که کسی را به خاطر سرخ شدن پوستش بر اثر بیماری مسری مجازات کنند. بعضی روزنامهنگاران به گونهای مینویسند گویا قفقاز دولت مستقلی است. ولی چرا مردم اينقدر زیاد کشته شدند تا قفقاز در ترکیب روسیه باقی بماند؟ موضوع چادر هم به اسلام ربطی ندارد.
مگر زنان مسلمان چادر نميپوشند؟
یک میلیارد و نیم نفر در مناطق مختلف جهان پیرو دین اسلام هستند. هنگامی که دانشآموز بودم، در کتابخانه مدرسه کتابي تحت عنوان »اسلام» گرفتم که ۶۰۰-۵۰۰ صفحه داشت. نصف این کتاب به موضوع چادر اختصاص داشت و نصف دیگر به تعداد زنان در حرمسرای سلطان. این موضوعات مانند سابق در فضای اطلاعاتی روسیه وجود دارند. این در حالی است که در بعضی کشورها هم زنان چادر سرشان میکنند و هم مردان، زیرا آنجا گرد و غبار زیادی است و بدون این پوشش نمیتوان جایی رفت. میتوانیم به ایران هم اشاره کنیم که یک دیپلمات آشنا آن را «اروپای مسلمان» نامید.
ولی آنجا مردان و زنان جدا از هم در اتوبوس قرار میگیرند: مردان در قسمت جلویی و زنان در عقب!
این فرهنگ ایرانی است. به دلیل شناخته نشدهاي نام «ایران» چادر را تداعی میکند. ولی مگر آنجا هيچ چیز مدرن و پيشرفته اي وجود ندارد؟
وقتی آنجا رفتم، چادر ندیدم، ولی هیچ چیز مدرنی هم پیدا نكردم. فقط ماشینهای قدیمی سی سال پیش و شعارهای وطنپرستانه مانند پارچه نوشتههاي دوران شوروی به چشم میخورد؟
وجود ماشینهای قدیمی، نتیجه تحریم آمریکایی است. دولتهای دارای ذخایر غنی مواد هیدروکربنی به آمریکا و انگلیس خدمت میکنند و یا تروریست اعلام میشوند. آمریکا و انگلیس بعد از سال تکان دهنده ۱۹۷۳ این راه را انتخاب کردند که فروش نفت به آنها به قیمت نازل قطع شد. ببینید با لیبی چه کار میکنند و این در حالی است که کسانی که آنجا زندگی و کار میکنند، تأکید دارند که سطح آموزش و زندگی آنجا بسيار بالا بود. حالا این کشور را سالها به عقب راندنند. آیا این کار را درست میدانید؟ اين در حالي است كه اسلام به این بازیهای ژئوپلتیکی ربطی ندارد.
مشکل لیبی نه اسلام بلکه یک شخص است که از نظر روانی به نظر ميرسد سلامت نيست؟
چرا در یک کشور مسیحی همین کار را نميکنند؟ به این خاطر که آنجا نفت وجود ندارد.
بیایید درباره زنان مسلمان صحبت کنیم. در کتاب شما تحت عنوان «زن و اسلام»، یک دختر میپرسد که آيا حق دارد برنزه شود. پاسخ شما چنين بود: بله، میتواند ولی به گونهای که کسی او را نبیند؟
درست است. بگذار به جایی برود که کسی آنجا نباشد یا فقط زنان باشند. چنین جاهایی کم نیست. در اسلام رسم است که مردان با مایوی بلند شنا کنند و زنان با لباسی که تمام بدن را غیر از صورت، پنجه دست و کف پا بپوشاند. اين لباس مناسبی برای شنا است. حتی اگر بگویند که این محدودیتها منسوخ شده است، نباید فراموش کرد که «عشق استراحتگاهی»که باعث خیانت به همسر و تولد کودکان نامشروع می شود، در پلاژ شروع میشود که همه برهنه هستند. در فرهنگ اسلام این وضع قابل قبول نیست.
مردم در روزهای تعطیل به یک پلاژ عادی می روند، ولی زنان باید دنبال جای مخصوص بگردند؟
وقتی که آفتاب به پنجره میخورد میتوانند در خانه خود برنزه شوند. ولی نباید در برابر دیگران برهنه شوند. این یکی از احکام اسلام است. در اسلام الکل و گوشت خوک حرام است، ولی من از اینکه مسلمان هستم احساس محدودیت نمیکنم. مشروب نمی خورم، سیگار نمیکشم و زنا نمیکنم.
برداشت از اسلام به عنوان دینی که برای زنان محدودیتهای زیادی ایجاد میکند، درست نیست؟
من این برداشتها را ناشی از کمبود آگاهی میدانم. در مورد لباس زنان میتوان گفت که زنان ترکیه لباسهای خیلی زیبایی میپوشند. در بعضی کشورهای عربی به لباس زنان اینقدر توجه نمیکنند. آنجا مردی که میخواهد ازدواج کند، باید هدیه گرانهايی بدهد یا دارایی غیرمنقول به نام زنش ثبت کند. به همین علت زنان این کشورها احساس رخوت میکنند و به ظاهر خود توجه نمیکنند.
کشورهای اسلامی بیش از نیم قرن پیش از حالت مستعمره در آمدند. چرا هيچ يك از آنها اقتصاد رقابتپذیری ایجاد نکردهاند؟
كشور مالزی این نوع اقتصاد را به وجود آورده است. آنها در سالهای ۱۹۶۰ به صورت صلحآمیز از انگلیسیها جدا شدند. بعد از آن از آمریکا وام دریافت کرده و با این پول زیرساخت، شهرها و صنایع خود را ساختند. وامها را بازپرداخت کرده و وابسته نشدند. مردم مالزی قبلاً خدمتکاران انگلیسیها بودند، ولی بعد از کسب آزادی، خودشان آلمانیها، ژاپنیها و چینی ها را استخدام نمودند. نمونه دیگر افغانستان است. این کشور در زمان شاه زندگی بسیار خوبی داشت، ولی طی دهههای اخیر همه چیز را از آنها گرفتند، زیرا این کشور از منابع قابل توجه مواد هیدروکربنی برخوردار است.
کشورهای غرب سطح بالای زندگی و اقتصاد توسعه یافتهای دارند در حالی که در جهان اسلام غیر از مالزی که حاشیه جهان غرب است، چنین کشورهایی وجود ندارد؟ انگلیس و آمریکا تا کنون جهان را اداره میکنند. انگلیس اراضی را از دست داده ولی افراد خود را همه جا باقی گذاشته است. نظام حقوقی مالزی در حد زیادی انگلیسی است. ولی کشورهای اسلامی چرا باید دوچرخه یا ماشین اسلامی خود را اختراع کنند در حالی که ماشین آلمانی وجود دارد؟ ماشین های اسلامی وجود ندارند ولی ماشین های اروپایی، آمریکایی، ژاپنی، کرهای و چینی وجود دارند؟
نمیدانم چرا آنها خودرو نمیسازند. ولی اگر به جهان اسلام از درون بنگرید، متوجه خواهید شد که طی ۱۵-۱۰ سال اخیر اصلاحات زیادی رخ داده و مسلمانان در علم و شاخههای مختلف اقتصاد فعال شدهاند. ولی همه فقط به فکر نفت و تروریسم اسلامی هستند!
تروریسم اسلامی هم یکی از کلیشههای ذهنی است؟
این کلیشه نیست، بلکه مارک تجاری توسعه یافته است که درآمد خوبی دارد. آمریکا با استفاده از آنها تریلیونها دلار کسب درآمد کرده است.
یعنی خودشان با آن مبارزه میکنند و خودشان از آن سود میبرند؟
نقطهنظرهای سرویسهای ویژه اروپایی درباره عوامل انفجارهای ۱۱ سپتامبر را بخوانید. بعد از آن نیروهای آمریکایی در مناطق نفتخیز فعال شدند. در عراق بمب اتم پیدا نشد، ولی زمینه برای پرورش نیروهای «افراطی» که آینده خود را از دست دادهاند، مهیا شد. پولی که آمریکا برای جنگ خرج میکند. به جیب آمریکایی بر میگردد. عمدتاً اسلحهسازان بودند که بوش را به قدرت رساندند.
آيا آمریکاییها بودند که فرودگاه «دوموددووا» را منفجر كردند؟
آيا میدانید که آنجا سالهاست که قدرت اداري تقسیم میشود؟ این فرودگاه خصوصی است که کارمندان دولت میخواستند آن را پس بگیرند.
کارمندان دولت بودند که این فرد را که مواد منفجره حمل میکرد، از اینگوشتیا به مسکو آوردند؟
این کار پشیزی نمیارزد. این ارزانترین شیوه عمل است. بعد از انفجار، مدیر فرودگاه را برکنار کردند، ولی در کشورمان بیماران روانی (برای اجرای این گونه انفجارها) زیادند. شهر گروزنی بعد از جنگ به قدری ویران شده بود که میشد از يك نقطه تمام شهر را تا آخر دید. این زمینه خوبی برای بزهکاری و افراط است. البته الآن اوضاع این جمهوری تنظیم میشود، ولی به راحتی میتوان یک شخص بیمار روانی پیدا کرده و او را با ایدئولوژی یا مواد روانگردان گمراه کرد.
چرا تحت شعارهای تروریسم اسلامی آنها را گمراه میکنند؟
زیرا این نوع شعارها را زودتر میبلعند و هضم ميكنند.
چرا مسأله تروریسم اسلامی مطرح شد و نه تروریسم مسیحی یا بودایی؟
آنها میخواستند قفقاز را که عمدتاً مسلمان نشین است، از روسیه جدا کنند. قدرتمندان جهان به نفت نیاز دارند که غالباً در کشورهاي اسلامی و مناطق مسلمان نشين واقع شده است.
آیا میتوان نتیجه گرفت که سازمان های تروریستی وجود ندارند و فقط افراد دیوانه انفجارها درست میکنند؟
سازمان هایي وجود دارند که از نظر مالي تأمین میشوند و به تربیت تروریستها میپردازند.
منظورتان القاعده است؟
سئوال درباره القاعده، یک لطیفه بیش نیست. صحبتها درباره القاعده و بن لادن باعث خنده میشود. موضوع القاعده بعد از ویرانی برجهای دوقلو شروع شد و موضوع طالبان بعد از ویرانی مجسمههای بودا در کوههاي افغانستان. ولی افغانستان بیش از یک هزار سال است که دولت اسلامی است. معابد ادیان دیگر همیشه آنجا وجود داشتند. ولی ناگهان دو تا مجسمه پیدا کردند و ویران نمودند. این یک نمایش ظاهری بود.
وقتی در کشورهای اسلامی زن در ازای زنا سنگسار میشود، این هم نمایش است؟
تا آنجا که من میدانم، فقط در عربستان سعودی این کار را میکنند.
در سومالی هم این رسم وجود دارد!
از آداب و رسوم سومالی اطلاعی ندارم. ولی دزدان دریایی سومالی، بخشی از ژئوپليتیک هستند. به آنها گفته می شود کدام راههای کشتنیرانی را مسدود کنند. در جهان امروز میتوان با توسل به امکانات نظامی و دسایس سیاسی هر مشکلی را حل کرد. هر شرارت هدایتپذیر برای بازیهای سیاسی خوب و مناسب است. البته شرارت گاهی از زیر کنترل در میآید. به اصطلاح تروریسم اسلامی به فرهنگ اسلام ربطی ندارد. اسلام، تروریسم را شرارتی دانسته است که سزای آن مرگ یا انزوای کامل از جامعه است. در شرایط برخورد منفی با اسلام، ما هم کار بسیار زیادی انجام میدهیم. میتوان به سخنرانیها، کتب، کار در اینترنت و خطبهها اشاره کرد. ولی وقتی که جنگ دوم چچن شروع شد، درب منازل چچنهای مقیم مسکو را شکسته و پاسپورت آنها را با ثبت اقامت در مسکو پاره میکردند و به آنها میگفتند: «از اینجا بروید!». جوانان را در خیابان بی دلیل مورد ضرب و شتم قرار می دادند.
مگر در گروزنی با روسها به گونه دیگری رفتار میشد؟
چچنیها را از سال ۱۹۹۱ میشناسم. آنها این طور با روسها رفتار نکرده و نمیکنند. ولی برای آغاز جنگ لازم بود به اذهان مردم تلقین شود که در چچن چنین اتفاقهایی میافتد.
چرا اسلام با تروریسم آميخته شده است؟
چه معنایی داشت که تروریسم مسیحی ايجاد شود؟ روسیه را نمیتوان به وسیله »تروریسم مسیحی» ویران کرد.
ولی تروریسم اسلامی تنها پدیده روسی نیست؟
پدیده «تروریسم اسلامی» وجود خارجی ندارد. این مفهوم مانند مفهوم «شهدای انتحارطلب» به اسلام تحمیل شده است.
اعمال تروریستي چه زمانی قطع خواهد شد؟
زمانی که سیاستمدارانی روی کار آیند که از جنگهای قفقاز و مناطق دیگر جهان عذرخواهی کنند و مجرمین بدون تأکید بر دین یا قوم آنها، جواب اعمال خود را بدهند.
آیا ما با چشم خود آن مرحله را خواهیم دید؟
فکر میکنم که ما مردم روسیه، در همین مرحله قرار داریم. زمان اوج (افراط) چه در روسیه و چه در جهان گذشته است. تلویزیون فقط گروههای کوچکی را نشان میدهد که خود مسلمانان حاضرند اعضای آنها را تکه تکه کنند. ولی به آنها اجازه این کار را نمیدهند، زیرا قدرتمندان جهان پشتیبان تروریسم هستند.
مسلمانان روسیه تا چه حدی خود را شهروندان درجه دوم احساس میکنند؟
من چنین چیزی را احساس نمیکنم. کسی که شخصیت خود را توسعه داده باشد، هرگز خود را انسان درجه دوم محسوب نمیکند.
آیا روسیه می تواند بر اساس تفاوتهاي دیني تجزیه شود؟
خیر.
ولی تنها مناطق مسلماننشین میخواهند از مسكو جدا شوند؟ این امر به نفع غرب، آمریکا و انگلیس است و نه این مناطق. آيا به نفع آمریکا نیست که خاور دور تجزيه شود؟
آنجا کسی نیست که در اجرای این سناریو شرکت کند. تکرار میکنم: کشورهای مسلمان نفت دارند. هنگامی که عربستان سعودی اوایل سالهای دهة ۱۹۷۰ صادرات نفت خود به آمریکا را مسدود کرد، آمریکاییها سیاست خود را تغییر دادند. آمریکاییها خواستند با اختراع مفهوم «تروریسم اسلامی» که در فرهنگ اسلامی طی ۱۴ قرن اسلام وجود نداشت، کشورهای اسلام را به زانو در آورند.