واقعيت آن است که نقل و انتقالات نظامی و تکفیری در محور هوايی آنکارا – باکو، و ادامه عمليات نيروهای ائتلاف باکو در جبهه جنوب، برای گرهگشایی در نبرد، نشان میدهد که محور باکو- آنکارا ارادهای برای پايان دادن به دشمنی ها ندارند. با اینحال فشارهای بین المللی برای توقف خونریزیها و کشتارها با ارتکاب جنايات جنگی و اعدام دسته جمعی اسيران (صدور تفکر تکفيری)، که شوربختانه تصاوير اندوهناک آن به جهان مخابره شده است، همچنان ادامه داشته و وجدانهای بیدار امیدوارند تا عقلانیت و واقعیات میدانی نبرد بر توهم فتوحات نظامی فایق آید.
ائتلاف باکو- آنکارا با لشگرکشی تمام عیار و صرف هزینه بسیار هنگفتی از عواید نفتی، و دکترین نژادپرستانه، در اين دور از جنگ، به آنچه تصور میکردند نرسیده است و انتخاب میز مذاکره بجای ادامه جنگ، اعتراف به ناکامی در عملیات نظامی است. از همه مهمتر آنکه ادامه جنگ و فرسایشی کردن آن نيز بنظر نمیرسد که معادلات نظامی را در جغرافیای سیاسی قره باغ تغيير دهد. با وجود آنکه رهبران سه کشور عضو گروه مينسک رسما ترکيه را به کارشکنی در روند مصالحه سرزنش کردهاند علت اصرار اردوغان در مجلس ترکیه و علی اف در مصاحبه مطبوعاتی بر ادامه جنگ بطور هماهنگ شده، از چه روست؟ بیگمان دو رهبر از روند اوضاع در جبهه ها راضی نیستند به ديگر سخن، اگر پیروزی کامل حاصل نشود پس لرزههای سیاسی آن در کاخ ریاست جمهوری زاگولبای باکو و تاحدودی کمتر در بش تپه آنکارا نمایان خواهد شد.
ادامه بمباران شهرها و غرش توپخانه ها نشان میدهد که قاعده جنگ قره باغ از تلاش برای حل نظامی مناقشه خارج شده و ترکیه میکوشد تا باکو را وارد جنگی درازمدت و نیابتی با ارمنستان، روسیه و سپس اگر بتواند با ایران کند. ترکیه بار دیگر در بازی محور آمریکا و اسراییل گرفتار آمده و همچنانکه در سال ۲۰۱۱ در سوريه آلت دست این محور شد و آنجا را به جنگ داخلی و تلخی کشاند، اینبار بازی خطرناکتری را با چراغ سبز ديگرانی آغاز کرده که چهره خود را پنهان کردهاند، اما بر ما آشکار هستند.
ترکیه در پی آن است که اگر بتواند، با فرسایشی کردن جنگ، باکو را به سياست خود وابسته تر کند. آنگاه بهانه ای برای قدرتنمایی در قفقاز جنوبی پیدا کند و امتيازاتی استراتژیک کسب کند. فرسايشی شدن جنگ موجب خواهد شد تا علی اف دست خود را بيش از گذشته به ترکيه و اسراييل دراز کند.
يادآوری میشود ترکیه با بحران بدهی ۴۳۱ ميليارد دلاری (مارس ۲۰۲۰) و تورم ۲۰ درصدی روبروست و ادامه جنگ در قرهباغ موجب خواهد شد تا عوايد نفتی باکو به کمک صنايع تسليحاتی ترکيه و فروش بیشتر پهپادها و ساير سلاح ها منجر شود. سرمایههای نفتی آذربایجان بايد برای نجات حزب حاکم ترکیه بکار گرفته شود. قراردادهای نظامی ترکیه با باکو طی دو ماه گذشته افزایش یافته و پس از آغاز جنگ کنونی افسارگسیخته در حال افزایش است. براساس گزارش نوردیک مونیتور رقم قراردادهای نظامی باکو -آنکارا به ۲ میلیارد دلار رسیده است.بنظر می رسد که ترکيه، جمهوری آذربايجان را در چنبره سياست خود گرفتار ساخته است و از اين پس شاهد وابستگی تمام عيار نظامی- اقتصادی باکو به ترکيه باشيم که البته با توجه به سياست خارجی قومگرايانه باکو، برای کشورهای همسايه آن پيامدهای ژئوپلتيکی و تهديدآميزی خواهد داشت.
وانگهی ترکيه با فرسايشی کردن جنگ مشکلاتش را از محور مدیترانه شرقی به قفقاز جنوبی «فرار به شرق» انتقال خواهد داد تا فشارها از محور مديترانه شرقی کمتر شود.
اما راهبرد فرسايشی کردن جنگ که ورود به مرحله دوم طرح جنگ در منطقه است، موانع و چالشهایی فراروی خود نيز دارد. مهمترين مانع آن مواضع قاطعانه مسکو و تهران در قبال پيامدهای منطقهای ادامه جنگ است. گرچه به بيانيه های سياسی رهبران اروپايی و آمريکا (که در چند روز گذشته لحن تندی نسبت به ترکيه پيداکرده است) چندان اعتمادی نيست و نبايد آن را جدی گرفت زيرا آنها نيز از ادامه جنگ و درگير کردن ترکيه سرکش و ستیزه جو در قفقاز جنوبی، سود خواهند برد. آمریکا و اسراییل نیز از فرسايشی کردن جنگ منافعی دارند. اين ديدگاه موجب خواهد شد که اصطکاک سياسی ميان مسکو- آنکارا دامن زده شود. فرسايشی کردن جنگ کانون بحران دایمی برای مداخله مستمر ايجاد خواهد کرد و موجب خواهد شد تا سر و کله بيگانگان فرامنطقه ای نيز پيدا شده و قره باغ را سوريایی کنند. آنگاه پای ناتو را در منطقه باز کرده و مناقشه جدیدی ميان ناتو – روسیه – ايران را در قفقاز جنوبی به راه اندازند. در اين دکترين، ترکيه نقش ابزاری خواهد داشت و از نوعثمانيسم حداکثر استفاده را خواهند کرد. بیگمان در ۴۰۰ سال منازعه عثمانی ها در شروان و اران ايران، هرگز مانند امروز چنين فرصتی برای ترکيه پدید نیامده بود تا جای پای خود را با متحدی چون علی اف مستحکم کند. علی اف نيز آينده سياسی خود را با اين محور گره زده است. الهام علی اف هم راضی است که جنگ فرسایشی شود زیرا با این نتیجه به پای میز مذاکره رفتن، برای وی هزینه سیاسی و یا احتمالا سرنگونی به همراه خواهد داشت. پس چه بهتر که مردم را به امید آتش پراکنی های گاه و بیگاه، در شرایط نه جنگ نه صلح، قرار داد و با اميدواریهای کاذب، چندی بيشتر در تخت قدرت نشست. فراموش نکنيم که او تنها کسی است که باید پس از پایان جنگ به مردم، مجلس و به ویژه نظامیان پاسخ دهد. آنگاه بدين گونه فرصت طلبان، خاکستر جنگ را داغ نگه خواهند داشت.
اما جنگ فرسایشی برای کشور آذربایجان که صادر کننده نفت است نیز هزینه بر و برای ارمنستان نیز یک چالش بزرگ است. هشدار جدی مقامات آذربايجان به ارمنستان در قبال حملات موشکی به خطوط لولههای گازی حاکی از اين نگرانی است. در صورت عملی شدن چنین تهديداتی ظرفیت های هر دو طرف آسیب سخت خواهد ديد و عملا اقتصاد کمرمق و کمرونق دو کشور به سراشیبی سقوط خواهد انجامید. نگارنده معتقد است که آذربایجان این جنگ را با مدل جنگ سریع السیر و پیروزی سریع پیش بینی کرده بود. هیچ کشوری برای یک عملیات بزرگ طولانی مدت، سرمایه گذاری نمیکند. بنابراین علی اف نیز در سر سودای فتح حداکثر یک هفته ای قره باغ را داشت. سرانجام و آخر اينکه اکنون که جنگ قره باغ و نتايج آن بر خلاف انتظار آنها، موجب تقويت و انسجام نيروهای دفاعی قره باغ و انرژی بخش ناسيوناليسم ارمنی شده است، قطعا موقعيت مقامات مدافع قره باغ را در ساز و کارهای سياسی و صلح کم افق آينده، مستحکمتر کرده است. از اين پس قره باغ نيز خود به تنهایی سخنانی برای شنيدن خواهد داشت.
**وب سایت روزنامه مستقل/ نویسنده: مجيد کريمی-کارشناس قفقاز
https://ccsi.ir//vdceve8w.jh8xvi9bbj.html
ccsi.ir/vdceve8w.jh8xvi9bbj.html