بنیاد مطالعات قفقاز 26 دی 1400 ساعت 9:34 https://www.ccsi.ir/fa/article/24711/داستان-اصلاحات-تعدیل-اقتصادی-لیبرالیستی-کاهش-نرخ-واقعی-دستمزدها-روسیه -------------------------------------------------- در باره کتاب: «رانت را به مردم باز گردانید و برای فقرا ذخیره کنید». عنوان : داستان اصلاحات (تعدیل) اقتصادی لیبرالیستی و کاهش نرخ واقعی دستمزدها در روسیه برگردان از : محمد کردزاده کرمانی -------------------------------------------------- نویسنده علت اصلی متلاشی شدن اصلاحات اقتصادی لیبرالیستی در روسیه را روشن ساخته و امکان استفاده عملی از این رانتها را در سیستم سرمایه‌داری آزاد تحلیل کرده است. ایده اصلی او این است که این رانتها باید به جامعه مدنی روسیه که همان مردم هستند تعلق گیرد . متن : به گزارش بنیاد مطالعات قفقاز، کتاب «رانت را به مردم باز گردانید و برای فقرا ذخیره کنید» توسط دمیتری سمینوویچ لووفДмитри Сменович львов در سال 2004 در 252 صفحه نوشته شده که ازبسیاری جهات حائز اهمیت است. این کتاب نتیجه سالها تحقیق نویسنده در تئوری استفاده عملی از درآمدهای رانتی روسیه است. نویسنده علت اصلی متلاشی شدن اصلاحات اقتصادی لیبرالیستی در روسیه را روشن ساخته و امکان استفاده عملی از این رانتها را در سیستم سرمایه‌داری آزاد تحلیل کرده است. ایده اصلی او این است که این رانتها باید به جامعه مدنی روسیه که همان مردم هستند تعلق گیرد . «الکساندر پتسکه» Александр Петске عضو اکادمی علوم روسیه  در ژانویه 2014در باره این کتاب مهم مقاله ای جذاب به شرح زیر نوشته است: «بیش از ده سال از گزارش چشم اندازهای طولانی مدت توسعه اقتصادی اجتماعی روسیه که دمیتری سمینوویچ لووف که در اجلاس اکادمی علوم روسیه ارایه کرده است می‌گذرد. این مقاله‌ای است که هنوز ارزش علمی خود را از دست نداده است. سمینوویچ در آن گزارش چگونگی استفاده از درآمدهای نفتی و گازی روسیه که اساسا سود و 75 در صد درآمد است و این درامدها به خزانه دولت واریز نمی‌شود و بلکه این درآمدها به صورت یک «تجارت جنایی» به جیب دولتمردان و یا ساختارهای نزدیک به آنها واریز می‌شود، انتقاد کرده است. دولتمردان این رانت منابع طبیعی را بین خود تقسیم می‌کنند، رانتی که طبق قانون اساسی روسیه متعلق به مردم روسیه است. لووف این وضعیت زور‌گویی وحشیانه را جایی که درآمدهای دولت فقط 52 درصد است ولی 48 درصد درامدها در سایه است را روشن می‌سازد. او وضعیت اقتصادی روسیه را در 2003 به عنوان یک فاجعه که منجر به بی‌تفاوتی مردم  و «مرض عمومی مانوس شدن با فاجعه» نام برده است . در اثر این اصلاحات یا تعدیل‌های بازاری دو قشر اقتصادی پدید آمده است، یکی طبقه‌ای بسیار ثروتمند و دیگری حاشیه‌ای داخلی. این دو طبقه هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند و زندگی آنها در دو سطح مختلف در روسیه است. در سطح اول ثروتمندان روسی هستند که به صورت موفقیت آمیزی جامعه سرمایه‌داری روسیه را به پیش برده اند. در سطح دوم فقرای روسیه هسنتند که مسائل اجتماعی اقتصادی حاد بسیار زیادی دارند. براساس اطلاعات موسسه اقتصادی اجتماعی اکادمی علوم روسیه، گروه اول 15 در صد جامعه روسیه را تشکیل می‌دهند  و گروه دوم 85 درصد جامعه روسیه است. 85 درصد از پس‌اندازهای جامعه روسیه در دستان گروه اول است که در بانکها پس‌انداز کرده‌اند . 57 در صد درآمدهای پولی، 92 در صد درآمدهای ملکی و 96 درصد سرمایه‌ای که برای خرید ارز خارجی هزینه می‌شود در دستان این گروه قرار دارد. گروه دوم فقط 8 درصد درآمدهای ملکی دارند و فقط 15 درصد پس اندازها متعلق به این گروه است. چنین شکاف عمیق و شدیدی در هیچ جای دیگر جهان و جود ندارد . حتی در دوره شوروی این تز انتقادی وجود داشت که گفته می‌شد  که بد زندگی می‌کنیم برای اینکه بد کار می‌کنیم. به همین ترتیب حالا گفته می‌شود بد کار می‌کنیم برای اینکه بد زندگی می‌کنیم. این گفتار فصیح  شاهدی بر این مقایسه است. برای یک دلار در هر ساعت کار که میانگین دستمزد کارگر روسی است اساسا سه برابر تولید ناخالص داخلی روسیه را نسبت به کارگر آمریکایی بیشتر افزایش می‌دهد. اینگونه اجیر کردن در هیچ کشور توسعه یافته‌ای وجود ندارد. درفرایند اصلاحات اقتصادی در روسیه همراه با آزاد سازی همه عوامل تولید  بجزمشخصا کار و دقیق‌تر دستمزد کار است که آزاد نشده است. در نتیجه کارگران استخدام شده فقر خودشان را با کار یا با دستمزد کار مبادله می‌کنند که در قیمت واقعی این دستمزد‌ها نسبت به کالاها و خدماتی که قیمت انها نزدیک به قیمت‌های بین‌المللی است یا حتی در خیلی از مواقع بیشتر از قیمت‌های بین‌المللی است، بسیار کمتر از دوران شوروی است. از زمان اصلاحات، دستمزدها دو و نیم برابر و میانگین درآمد دو برابر کاهش یافته است در همین مدت از سال 1993 تا سال 2003 سهم دستمزدها در تولید ناخالص داخلی از 39 در صد به 30 در صد کاهش یافته است، در حالی‌که این سهم دراروپا، امریکا و ژاپن بین 70 تا 75 درصد همچنان به طور ثابت حفظ شده است. بحث مربوط به روسیه دوگانه یعنی روسیه ثروتمندان و روسیه فقرا از دیدگاه علمی به طور جدی فشارهای عصبی بر انبوه مردم وارد کرده است. براساس گفته متخصصین روانشناسی مسکو، بیش از 75 درصد از مردم روسیه تحت فشارهای روانی، احساسی و اجتماعی زندگی می‌کنند که به صورت رشد سرخوردگی، عکس العمل‌های روانی، فشارهای عصبی، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر و شیوع درخود فرو رفتن و ضد اجتماعی شدن متجلی شده است. این اتفاقی نیست که شکست‌های پی‌در‌پی در زندگی اجتماعی توسط بی‌تفاوتی در زندگی، بدبختی و عصبانبت مردم از هرگونه وعده‌ وعیدهای مسئولین، بی‌اعتنایی راجع به اتفاقات در رابطه با کنشگران عالی‌رتبه سیاسی- اقتصادی نشان داده می‌شود. حقیقت این است که به ازای میانگین دستمزد در هر ساعت کار در روسیه که یک دلار است کارگر روسی نسبت به کارگر امریکایی سه برابر بیشتر تولید ناخالص داخلی می‌نماید. این نشان می‌دهد که چگونه کارگرانی که استخدام شده‌اند مورد استتثمار قرار گرفته‌اند. هیچ کشور توسعه یافته‌ای کارگر را اینگونه استثمار نمی‌کند. این نوع خراب کردن زندگی مردم عنصر پایه‌ای زندگی روحی شده است. بردیایف به طور صحیحی گفته است «ما در قرون وسطای جدید زندگی می‌کنیم». تحلیل فرایند جمعیتی روسیه نشان می‌دهد که روسیه در اواخر قرن بیست و یکم چهل میلیون نفر جمعیت کمتر ازجمعیت فعلی خواهد داشت وجمعیت روسها کمتر از 38 در صد کل جمعیت خواهد بود. بردیایف این سئوال را مطرح می‌کند که «این چه اصلاح اقتصادی است که جمعیت روس باید زودتر بمیرد؟» چگونه این مسئله در کوتاه مدت اتفاق می افتد؟ جواب آن کاملا مشخص است. آنگونه که مشخص است بخش عمده درآمد‌های کشور از نفت و گاز و منابع معدنی تامین می‌شود و سهم درآمدهای ناشی از مواد معدنی کمتر از60 درصد بودجه نیست ولی روشن است که بخش عمده درآمدهای ناشی از فروش مواد معدنی به خزانه دولت واریز نمی‌شود. بلکه به جیب اشخاص ثروتمندی می‌رود که حق استخراج و برداشت این منابع معدنی را دارند . «رانت را به مردم باز گردانید»  عنوان کتاب، اعتبار و جهان بینی زندگی لووف است. با استفاده از این کتاب دولت می‌تواند وضعیت خطرناک دوگانه ثروتمند و فقیر روسیه را عوض و آن را به  کشوری ثروتمند و شاد تبدیل نماید. چگونگی مکانیزم‌های تبدیل اقتصاد به رشد پایدار درآن گزارش قرار دارد. تجربیات خارجی ایجاد چنین مکانیزمی را ساده نموده است. درآمدهای بالا را می‌شود با میانگین سود صنایع (که حدود 22 تا 23 در صد است) آن گونه که در سایر کشورها مثلا در نروژ و جود دارد مشخص کرد. رانت ضرورتا می‌تواند منشا اصلی درآمد کشور در فضای کاهش دایمی «مالیات شویی» ( فرار مالیاتی ) گردد. در بانک مرکزی کشور نروژ با محاسبه پرداخت رانت‌ها  صندوقی ایجاد کرده‌اند که برای ایجاد اشتغال، تکنو لوژی‌های جدید، کمک به توسعه علوم و غیره مورد استفاده قرار می‌گیرد. درآنجا رانت کار می‌کند و موجب افزایش پول می‌گردد و براساس اولویت‌ها هزینه می‌شود . تمام این کارها را به عنوان نمونه می‌شود در روسیه انجام داد. راه دیگر این است که مانند عربستان رانت را به صورت ساده و مبتذل بین مردم توزیع کرد که نتیجه بخش نیست و راه رشد ما نمی‌باشد. هنوز این شانس برای روسیه وجود دارد. مقاله لووف هنوز جدید و روز آمد است. مقامات عالی‌رتبه  باید ناراضی باشند از اینکه منافع تجار بالا‌تر از منافع عمومی است.» برگردان : از محمد کردزاده کرمانی  10/22 /1400