مسلمانان شمال قفقاز به اقوام گوناگون تقسيم شده و پيرو جريانهاي مختلف اسلام هستند در حالي كه مسلمانان منطقه ولگا عمدتاً به يك قوم تعلق دارند و پيرو مذهب حنفي اسلام سني هستند. در حال حاضر بيش از ۴۰% همه مسلمانان و بيش از ۳۰% جمعيتهاي مسلمانان روسيه در منطقه شمال قفقاز واقع شدهاند. مهاجران از قفقاز در مناطق مركزي روسيه نيز بخش مهم و فعال مسلمانان را تشكيل داده و ميدان را بر مسلمانان بومي تنگ كردهاند.
مسلمانان شمال قفقاز عمدتاً پيرو دو مذهب حنفي (كه همه جا رواج دارد) و شافعي (چچنها، اينگوشها و بخش عمده داغستانيها) هستند. آذربايجانيهاي اهل تشيع نيز در داغستان زيادند. گسترش طريقتهاي تصوفي، يكي از ويژگيهاي زندگي اسلامي در شمال قفقاز است. در روسيه تزاري اين طريقتها نفوذ خود را در ميان اقوام منطقه ولگا و اورال نيز گسترش داده بودند. صوفيها در داغستان فعالاند. بخش عمده جمعيت اين جمهوري به دو طريقت نقشبنديه و قادريه تعلق دارند.
شمال قفقاز، اسلاميترين منطقه روسيه است. مسلمانان بخش اعظم جمعيت هر يك از پنج جمهوري اين منطقه را تشكيل ميدهند. زائران داغستاني بخش عمده شهروندان روسيه را تشكيل ميدهند كه هر سال به حج ميروند. تعداد طلاب مؤسسات آموزشي اسلامي داغستان از جمع همه مناطق ديگر روسيه بيشتر است. مقامات رسمي چچن، اينگوشتيا و داغستان از روند اسلاميسازي حمايت ميكنند و سعي ميكنند شرايط زندگي هموطنان مسلمان خود را راحتتر بكنند. در اين جمهوريها در عمل تعدد زوجها مجاز شده است. اسلام در مدارس عمومي تدريس ميشود و تفريحات ناسازگار با دين اسلام ممنوع اعلام شده است. سال به سال نفوذ مسلمانان شمال قفقاز در امت اسلامي روسيه تقويت ميشود. بزودي قازان و اوفا مقام «پايتخت» مسلمانان روسيه را به گروزني و ماخاچقلعه خواهند داد. داغستان، مركز زندگي اسلامي منطقه شمال قفقاز است. در سالهاي دگرگونسازي گورباچف در همين جمهوري احياي خروشان سنتهاي اسلامي شروع شد كه متاسفانه با تشديد نفوذ پيروان نظريات راديكال توأم بود.
ضربه از طرف سلفي ها
مشكل بتوان گفت پيروان وهابيت چه زماني در شمال قفقاز ظاهر شدند. ولي اين پديده قدمت معيني دارد زيرا مقامات كشور حتي در سالهاي ۱۹۵۰ از وجود گروههاي وهابي در داغستان خبر داشتند. اين گروهها در سال ۱۹۸۹ با صداي بلند اعلام موجوديت كردند. در آن زمان وهابی های آسياي مركزي و داغستان موفق به بركناري مفتيهاي مناطق خود شدند. اين اقدام در شمال قفقاز موجب تجزيه اداره روحانيت مسلمانان شمال قفقاز و تشكيل ادارات قومي روحانيت شد.
تفرقه فزاينده در ميان مسلمانان سنتگراي شمال قفقاز به نفع مخالفان عقيدتي آنها تمام شد. بحران اقتصادي در كشور نيز براي وهابی های ي كه دوست دارند خود را سلفی ها بنامند، مفيد بود: آنها با دريافت كمكهاي مالي گزاف از برادران ايماني خارجي به راحتي ميتوانستند پيروان جديد را پيدا كنند. اواسط سالهاي ۱۹۹۰ بازگشت گروههاي اول طلاب اعزام شده به مدارس روحاني عربي و تركي باعث رشد شديد تعداد وهابی ها در روسيه شد. جنگ اول چچن، انگيزه نيرومندي براي توسعه اين جنبش شده بود.
در سال ۱۹۹۸ مسأله وهابيت در شمال قفقاز حالت بحراني پيدا كرد. تا آن زمان وهابی ها در چچن به قدرت رسيده بودند و در جمهوريهاي داغستان و اينگوشتيا مواضع محكمي داشتند. برخورد وهابی ها با مسلمانان سنت گرا معمولاً به خونريزي ميكشيد. قتل نمايشي ابوبكروف مفتي داغستان نشان داد كه نميتوان با وهابی ها به توافق رسيد.
محمد البوگاچيف مفتي اينگوشتيا و احمد قادروف مفتي چچن، رياست مبارزه با وهابی ها در شمال قفقاز را بر عهده خود گرفته و طي مدت كوتاهي موفق به متحد كردن مسلمانان سنتگراي منطقه خود شدند. آنها حتي به تشكيل مركز هماهنگي مسلمانان شمال قفقاز مبادرت ورزيدند كه ۷ اداره منطقهاي روحانيت را در بر گرفت. در مناطق شمال قفقاز قوانيني عليه وهابی های وضع شد و بعد از دفع حمله باسايف به داغستان در سال ۱۹۹۹ مبارزه با اين جريان اسلامي در همه جبههها آغاز گرديد.
ولي سلفي ها حاضر نبودند بدون نبرد عقبنشيني كنند. آنها با موفقيت از اعلام منع قانوني «اسلام ناب» (به تعبير وهابی ها ) ممانعت كردند كه در اين شرايط پيشگيري از گسترش اين ايدئولوژي به كار دشواري تبديل شد. دهها تن از شخصيتهاي روحاني، روزنامهنگاران، محققان و كارمندان گماشته شده دولت به آنها كمك كردند زيرا به طور خستگي ناپذير شعار تبليغاتي درباره صلحآميز بودن وهابيت را تكرار ميكردند. رهبران شوراي مفتيهاي روسيه به وهابی ها كمك خاصي كرده و هميشه به تضييع حقوق آنها اعتراض ميكردند. براي مثال، مفتي راويل عينالدين بارها بر مثبت بودن سلفيت تأكيد كرده و با منع آن مخالفت ورزيده است. وليالله يعقوبوف معاون مفتي تاتارستان در اين رابطه خاطرنشان كرد كه در روسيه اعضاي سازمانهاي حزب التحرير، «تبليغ» و پيروان نورسي كه هنوز كسي را نكشتهاند، ممنوع اعلام شدند ولي نظريه وهابيت كه تعداد قربانيان آن به دهها هزار نفر ميرسد، مانند سابق صلحآميز و قانونمدار محسوب ميشود.
شكست در نبرد آشكار باعث شد كه وهابی های در شيوه عمل خود بازنگري بكنند. آنها از حمله به شهرها دست كشيده و به ضربات نقطهاي تروريستي متوسل شدند زيرا واكنش جامعه به انفجار راهآهن به اندازه واكنش به حمله به بيمارستان يا مدرسه نيست. تروريستها سعي ميكنند خود را به عنوان مبارزان عليه كارمندان فاسد دولت، پليس و ملايان ملحد معرفي كنند و تأكيد كنند كه مردم عادي ميتوانند روي كمك آنها حساب كنند. ميزان بالاي فساد مالي در داغستان و اينگوشتيا و بعضي جمهوريهاي ديگر به نفع آنهاست.
سازمانهاي تروريستي كه ساختار شبكهاي دارند، چندان آسيبپذير نيستند و خيلي سريع تلفات خود را جبران ميكنند. شبه نظاميان خودكفا شده و بيش از اين به پول عربي وابسته نيستند. آنها ترجيح ميدهند از طريق باج گيري از صاحبان شركتها نيازهاي خود را تأمين كنند. تبليغات آنها نيز تغيير كرده است. آنها بيش از پيش نقاب مسلمانان سنتگرا را به چهره خود ميزنند، اسلام سنتي را از درون ويران ميكنند و اسلام خود را در جاي آن ميگذارند. بخش عمده رسانههاي گروهي روسيزبان اسلامي در حد كمتر يا بيشتر دست خوش انديشههاي سلفي شده و به تبليغ اعمال رهبران تروريستها (از جمله شخصيت بدنامي چون «سعيد بوريات») دست ميزنند.
رهبران روحاني پيرو اسلام سنتي، در خط مقدم مبارزه با افراطی های قرار گرفتهاند. در تابستان سال ۲۰۰۶ انزور آستميروف امير نظامي جمهوري كاباردا بالكاريا طي پيامي به مسلمانان جمهوري كه در سايت افراطی های چچن «قفقاز سنتر» منتشر شد، اعلام كرد كه «ليست ائمه خائن تدوين شده و به آنها هشدار و فرصتي براي اصلاح رفتار خود داده خواهد شد. اگر اين هشدار را نفهمند، نابود خواهند شد».
بعد از پخش اين پيام حملات به ائمه سنتي شمال قفقاز افزايش يافت. تا كنون بيش از ۶۰ نفر از روحانيون و اعضاي خانوادههاي آنها به دست شبه نظاميان كشته شده و دهها نفر مجروح شدهاند.
دوباره جنگ با تروريسم؟
سال ۲۰۰۹ براي مسلمانان سنتگرا، سال فاجعهباري بود. اگر در سال ۲۰۰۷ فقط پنج مورد حمله به ائمه ثبت شده بود، در سال ۲۰۰۹ اين تعداد دو برابر افزايش يافت. پنج نفر امام كشته و پنج نفر ديگر زخمي شدند. در سال ۲۰۰۹ اعضاي سازمان تروريستي «نيروهاي مسلح ولايت اينگوشتيا» خود را مسئول قتل كشيش «دانيل سيسويف» در مسكو اعلام كردند. او پنجمين كشيش ارتدوكس كشته شده به دست وهابی های شده است.
قتل احمد تقايف مفتي داغستان (۲۵ مي ۲۰۰۹) و اسماعيل بوستانوف، معاون اول مفتي قرهچاي چركسيا و رئيس دانشگاه اسلامي چركس (۲۰ سپتامبر ۲۰۰۹، همزمان با عيد فطر) بيشترين توجه را به خود جلب كرد. اين دو شخصيت روحاني به خاطر مبارزه سازشناپذير خود با وهابی های شهرت زيادي يافته بودند. مسلمانان شمال قفقاز دو عالم معتبر اسلامي را از دست دادند كه در عمل با گسترش فعاليت افراطی های مقابله ميكردند. تا كنون كسي جاي آنها را نگرفته است زيرا كسي نميخواهد به ضرب گلوله تروريستها جان خود را از دست بدهد.
آركادي يدلف معاون وزير كشور روسيه روز ۱۵ ژانويه ۲۰۱۰ اظهار داشت كه تروريستها، روحانيون مسلمان شمال قفقاز را بيش از پيش تهديد ميكنند. واقعاً بسياري از ائمه منطقه با انتخاب دشواري روبرو شدهاند كه به دين و ايمان خود وفادار بمانند و جان خود را در مخاطره قرار دهند يا به تبليغ وهابيت بپردازند كه در ازاي اين كار ميتوانند فقط به حبس كوتاهي در ازاي تحريك خصومتهاي مذهبي محكوم شوند (عبدالله – آنتون استپاننكو امام شهر پياتيگورسك اينطور توسط دادگاه مجازات شد). ائمهاي كه در خط مقدم جبهه مبارزه ميكنند، مرتباً كمك ميطلبند ولي نميتوان براي هر يك از آنها محافظ مسلح گذاشت. تازه حملات اخير به واحدهاي پليس نشان ميدهد كه حتي وجود محافظان هيچ ضمانتي نميدهد. اقداماتي كه اتخاذ ميشوند، نمي توانند جلوي ترور مستمر روحانيون را بگيرند.
بايد اعتراف كرد كه مقامات فدرال فعلاً جنگ با افراطی های شمال قفقاز را كه از پوشش اسلامي استفاده ميكنند، ميبازند. مبارزه با پيروان انديشههاي افراطي چندان فعال نيست. شبه نظاميان ابتكار عمل را از دست نداده و هر روز به نيروي انتظامي، كارمندان دولت و روحانيت مسلمان ضربات وارد ميكنند. حتي اقدامات شديد پدر و پسر قادروف كه چند هزار نفر از وهابی های را از بين بردهاند، به اين گروه ضربه محكمي وارد نكرده است. شبه نظامياني كه از خاك چچن بيرون رانده شدند در مناطق مجاور سنگر گرفته و تقويت شدند و حالا براي ادامه حملات در خاك چچن آماده هستند. بديهي است كه مبارزه با وهابيت بايد در سراسر روسيه و با قاطعيت هر چه بيشتر اجرا شود. مقامات رسمي كشور بايد اراده محكمي از خود نشان دهند و ايدئولوژي وهابيت را به عنوان ايدئولوژي تروريستي ممنوع اعلام كنند. تعريف دقيق حقوقي وهابيت به عنوان ايدئولوژي تروريستي كار دشواري نيست.
نبايد فكر كرد كه تشديد اوضاع شمال قفقاز در بدترين فرصت باعث جدايي اين منطقه از فدراسيون روسيه خواهد شد. اين سناريو بيش از حد خوشبينانه است. تصادفي نيست كه وهابی های خود را پيرو دين جهاني اعلام ميكنند. آنها نه تنها قفقاز بلكه تمام جهان را ميخواهند. به همين علت حضور خود را در سراسر روسيه گسترش ميدهند. بعيد نيست كه بزودي در مسكو، قازان و اوفا نيز به قتل ائمه مساجد دست بزنند.
مبارزه با افراط ديني، كار بسيار دشواري است ولي چاره ديگري وجود ندارد. يا وهابی های بايد نابود شوند يا اينكه خودشان دير يا زود مخالفان خود را از بين خواهند برد. در اين رابطه بايد از تجربه كشورهاي اسلامي استفاده كرد كه خطر نيروهاي غيرقانوني اسلاميستي را ميفهمند و براي ممانعت از فعاليت آنها تلاش زيادي ميكنند. آنها در اين زمينه كمتر از هر چيز ديگر به نقطه نظر وزارت خارجه آمريكا توجه ميكنند.