سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 23 Apr 2024
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۷
کد مطلب : 17074
تصویب تحریم‌های جدید علیه روسیه، ایران و کره شمالی به نحوی که لغو آنها نیز بسیار دشوار باشد، واکنش‌های فراوانی را در رسانه‌ها و محافل کارشناسی روسیه به همراه داشته است.
اهداف پنهان تحریم‌های جدید آمریکا
مرکز مطالعات اقتصادی موسسه تحقیقات استراتژیک روسیه (ریسی) در گزارشی به بررسی اهداف پنهان دور جدید تحریم‌های ضد روسیه توسط آمریکا پرداخته است:
تحریم‌های جدید علیه روسیه احتمالا به زودی در آمریکا تصویب خواهند شد و بیشتر کارشناسان معتقدند که این تحریم ها بیش از همه دو گروه اهداف را دنبال می‌کند:
اهداف سیاسی: مجازات روسیه سرکش که مانعی در برابر گسترش تعریف آمریکایی آزادی، حقوق بشر و دموکراسی در سراسر دنیاست، آسیب به وضعیت زندگی طبقه گسترده‌ای از شهروندان روسیه، تحریک روحیه اعتراض در جامعه روسیه با امید به تغییر رژیم و حذف رهبر سیاسی کشور که نماد سیستم کنونی در روسیه است.
اهداف اقتصادی: حذف روسیه از بازار گاز اروپا با هدف گرفتن جایگاه این کشور از طریق افزایش صادرات حامل‌های انرژی برای کاهش تراز منفی تهدید کننده تجارت خارجی.
البته کاملا مشخص است که غیر از این اهداف مشخص، اهداف پنهان دیگری هم در پشت این تحریم‌ها نهفته است که اصلا رسانه‌ای نمی‌شوند.
یکی از این اهداف، مقابله با توان اقتصادی و جاه طلبی‌های سیاسی آلمان است که در بستر ضعف اقتصادی فزاینده آمریکا کاملا مشهود است.
اگر جهانی شدن برای آمریکا به تضعیف صنایع منجر شده است و ایالتهای مختلف این کشور با مشکلات مالی فراوانی روبرو شده اند؛ آلمان در فرایند جهانی شدن یک برنده کامیاب است. برخلاف آمریکا که کسری تجارت خارجی (502 میلیارد دلار در سال 2016) و بودجه دولتی (4/4 درصد تولید ناخالص ملی) را تجربه می کند، آلمان در تمام این شاخص ها برای سال های طولانی فقط رشد مثبت را تجربه کرده است.
برتری صنعتی آلمان بر آمریکا در ساختار تجارت دو جانبه نیز خود را نشان می‌دهد (آلمان برخلاف آمریکا بیشتر محصولاتی با تکنولوژی بالا نظیر اتومبیل، دستگاه و تجهیزات به آمریکا صادر می‌کند). علاوه بر این جریان سرمایه‌گذاری هم همین روند را نشان می‌دهد. میزان سرمایه گذاری‌های مستقیم تولیدی آلمان در آمریکا در سال 2016 (5/255 میلیارد دلار) یعنی دو برابر میزان سرمایه‌گذاری آمریکا در آلمان(1/108 میلیارد دلار) است. میزان گردش مالی شعب کمپانی‌های آلمانی در آمریکا 4/466 میلیارد دلار بیشتر از گردش شعب کمپانی‌های آمریکایی در آلمان یعنی 5/365 میلیارد دلار بوده است.
دقیقا همین برتری فزاینده اقتصادی آلمان یکی از دلایل اختلافات بین ترامپ و مرکل است. اظهارات ترامپ در نشست سران ناتو در خصوص اینکه آلمان تعهدات مالی خود در قبال ناتو را انجام نمی‌دهد و مبالغ هنگفتی به ناتو بدهکار است، درخواست افزایش هزینه های نظامی به میزان 2 درصد تولید ناخالص ملی، خروج از توافق پاریس، اختلاف شدید در خصوص اصول تجارت آزاد، فقط نمونه‌هایی از فهرست بلند اختلافات دو طرف است. گفته‌های مرکل در خصوص اینکه اروپا دیگر نمی‌تواند به آمریکا امید داشته باشد و باید «سرنوشت خود را در دست بگیرد» در رسانه‌ها انعکاس فراوانی یافت. اگر چه مرکل آنچه در رسانه‌ها در خصوص تلاش آلمان برای بدست آوردن رهبری اروپا منتشر می‌کنند، را تکذیب می‌کند ولی رسانه‌های آمریکایی مطالب متعددی در خصوص اینکه آلمان تلاش دارد رهبر جدید اروپا شود، منتشر می‌کنند.
ترامپ به شدت از سیاست اقتصادی «تهاجمی» آلمان، تراز مثبت تجاری به نفع آلمان(که در سال 2016 بیش از 67 میلیارد دلار بود)، روش‌های ناسالم رقابت و کاهش تعمدی ارزش یورو انتقاد می‌کند. ترامپ آشکارا تهدید می‌کند که ممکن است برای واردات اتومبیل‌های آلمانی مالیات وضع کند.
البته «حمایت از تولیدات داخلی» تنها ابزار آمریکا برای مقابله با توان روبه رشد آلمان نیست. یکی از برتری‌های صنعت آمریکا بر آلمان؛ دسترسی آمریکا به منابع ارزان انرژی است. آمریکایی‌ها همیشه این را خوب درک کرده‌اند که یکی از دلایل اصلی ممنوعیت صادرات گاز و نفت آمریکا این بوده که در کنار حفظ امنیت انرژی، سوخت ارزان قیمت در اختیار تولیدکننده آمریکایی قرار بگیرد.
قیمت گاز طبیعی در میدان گازی Henry Hub در آمریکا در ماه ژوئیه 2/8 تا 3 دلار برای MMBtu (هر میلیون BTU«واحد حرارتی در انگلیس») بود، این در حالی است که حتی قیمت گاز روسیه در مرز آلمان 4/98 دلار برای MMBtu است. ارزان بودن سوخت در داخل آمریکا یک مزیت بزرگ برای رقابت پذیر بودن صنایع این کشور مانند پتروشیمی و متالوژی است.
ترامپ تصمیم گرفته تا با کمک «انقلاب شیلی» آمریکا را به «ابرقدرت انرژی» و یک صادرکننده بزرگ انرژی تبدیل کند. باید گفت که آمریکا این ظرفیت را دارد که به غول انرژی تبدیل شود. سال 2016، آمریکا 6/8 میلیون بشکه نفت در روز استخراج می‌کرد، سال 2015 این رقم به 12/4 میلیون بشکه در روز رسید. استخراج گاز نیز در ده سال گذشته 40 درصد افزایش یافته و آمریکا در سال 2013 با پشت سر گذاشتن روسیه به جایگاه اول استخراج گاز دست یافت.
رقم دقیقی در مورد قیمت گاز مایع آمریکا در اروپا وجود ندارد، اما ارزیابی‌های کارشناسی امکان تخمین دقیق قیمت را فراهم می‌آورد. با احتساب هزینه‌های استخراج گاز شیل در آمریکا که برابر 4 دلار برای هر MMBtu یا 128 دلار برای هر هزار متر مکعب است، هزینه‌های لجستیکی، هزینه سنگین ساخت کارخانه‌های گاز مایع، هزینه ترمینال های دریایی و سود در نظر گرفته شده، می‌توان گفت که گاز مایع آمریکا در اروپا باید 8 دلار برای MMBtu یا 256 دلار برای هزار متر مکعب قیمت داشته باشد.
به نظر می‌رسد که کمپانی های آمریکایی برای دستیابی به بازارهای جدید در سال 2016-2017 گاز خود را به ضرر یعنی با قیمتی حدود 5/6 دلار برای MMBtu در اروپا عرضه کرده‌اند. قیمت گاز روسیه در اروپای غربی بین 3/96 تا 4/95 دلار برای MMBtu بود. صادرات گاز با قیمت 3/4 دلار برای MMBtu برای روسیه درآمدزاست.
خارج کردن گاز ارزان روسیه از بازار آلمان و جایگزینی آن با گاز گران آمریکا نه فقط تراز منفی تجارت آمریکا با آلمان را بهبود می‌بخشد بلکه تولید در آلمان را گرانتر کرده و رقابت‌پذیری کالاهای آلمانی را نیز کاهش خواهد داد.
علاوه براین بدست گرفتن آرام آرام بازار انرژی آلمان، توانایی آمریکا برای کنترل سیاست خارجی و دفاعی «بهترین دوست» را افزایش می‌دهد. کمترین شکی نداریم که در صورت لزوم، آمریکا بدون هیچ تردیدی صادرات گاز و نفت خود را به صورت کامل به آلمان قطع می‌کند. آنها همین کار را در خصوص قطع کامل واردات نفت از ایران و لیبی انجام داده‌اند.
موفقیت آمریکا در حوزه انرژی نه فقط اقتصاد آمریکا را تحکیم می‌کند بلکه ابزار جدیدی برای پیشبرد سیاست خارجی را نیز در اختیار واشگتن قرار می‌دهد. آمریکا اهرمی خواهد داشت که می‌تواند علیه روسیه یا آلمان یا هر کشور «غیردوستی» از جمله ایران از آن استفاده نماید.
باید به خاطر داشت که همزمان با افزایش صادرات گاز مایع و نفت شیل، آمریکایی‌ها راحت‌تر می‌توانند تحریم‌های جدیدی را وضع کنند و اتحادیه اروپا را به همراهی با این تحریم‌ها متقاعد سازند. آمریکا در آغاز سال 2000 تلاش زیادی کرد تا اروپایی‌ها را برای تحریم واردات خرید نفت ایران متقاعد سازد ولی اروپایی‌ها از ترس افزایش قیمت مخالفت کردند. آنها در سال 2011 یعنی زمانی که آمریکا تولید داخلی خود را افزایش داد و واردات نفت از طرف سوم را کاهش داد و همین کاهش خرید باعث شد تا نفت به بازار اروپا رفته و جایگزین نفت ایران شود، حاضر شدند با تحریم نفت ایران موافقت نمایند.


ترجمه: موسی عبداللهی
منبع: خبرگزاری آنا https://ccsi.ir//vdci5uaz.t1ayy2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

عضويت در خبرنامه